خیانت عبارت است از شکستن قولی برای وفادار ماندن به شریک عاشقانه، خواه این وعده و قول بخشی از پیمانهای ازدواج، توافق خصوصی گفته شده بین دو دوست باشد یا یک فرض ناگفته. اگرچه تصور شکستن چنین وعدههایی ممکن است در زمان انجام آنها غیرقابل تصور باشد، اما بهرحال خیانت متداول است و وقتی اتفاق میافتد؛ سؤالهای خارقالعادهای ایجاد میکند: آیا باید در رابطه بمانید؟ آیا میتوان اعتماد دوباره کرد؟ یا چارهای نیست جز بستهبندی وسایل کردن و رفتن؟
فهرست مطالب
چرا مردم خیانت می کنند
برای بزرگسالان، خیانت میتواند هیجان انگیز و اغوا کننده باشد، و احساس تجدید، جوانسازی و شادی را به وجود میآورد. خیانت خیانت است اما لزوماً پایان عشق نیست. این اتفاق حتی در روابط شاد اتفاق میافتد. با این وجود، شریک فرد خائن ممکن است احساس سردرگمی، عصبانیت، شک، درد و ضربان قلب کند.
دلایل اصلی خیانت مردم چیست؟
بیشتر مردم از هزینههای خیانت در یک رابطه به ویژه در رابطه با ازدواج آگاه هستند. خیانت میتواند به طلاق و اختلال والدین منجر شود. خیانت پیشبینی کننده افسردگی، اضطراب و خشونت خانگی است. با این حال بسیاری از افراد این سؤال را مطرح میکنند: چرا ؟ در نظرسنجی از افرادی که خیانت کردهاند، از عشق ورزیدن، به دنبال تنوع بودن و احساس بیتوجهی، شایعترین دلایلی هستند که به دنبال آن نیروهای موقعیتی، تمایل به بالا بردن عزت نفس و عصبانیت با یک شریک زندگی ظاهر میشوند.
آیا مردان بیشتر از زنان گمراه هستند؟
مردان همیشه بیشتر از زنان خیانت کرده اند یا حداقل این کار را گزارش دادهاند. اما محققان در سالهای اخیر متوجه تغییراتی شدهاند: ۱۶٪ از بزرگسالان – حدود ۲۰٪ از مردان و ۱۳٪ از زنان – گزارش دادهاند که آنها در ضمن ازدواج با کسی غیر از همسرشان رابطه جنسی برقرار کرداند. اما در میان بزرگسالان زیر ۳۰ سال که ازدواج کردهاند ، ۱۱ درصد از زنان گزارش میکنند که مرتکب خیانت شدهاند. در حالی که ۱۰ درصد از مردان خیانت را گزارش کردهاند.
چرا اکثر مردم وفادار میمانند؟
تا آنجا که ممکن است خیانت گسترده باشد، اکثریت قابل توجهی از شرکای عاشقانه گمراه نمیشوند. در یک بررسی اخیر مشخص شد که دلیل اصلی وفاداری افراد، این بود که از رابطه خود راضی بودند. اما دلیل دوم شایع، نگرانی از این بود که خیانت باعث میشود احساس گناه کنند و سومین دلیل ذکر شده، ترس از این بود که شریک زندگی آنها با انتقاد از آنها انتقام بگیرد.
چرا برخی از شرکا به اشتباه یکدیگر را به خیانت متهم میکنند؟
بسیاری از زوجها وقتی که یکی از شرکا اعتقاد داشته باشد که دیگری وفادار نبوده یا همچنان وفاداری او ادامه ندارد، کشمکش دارند. اما تحقیقات در مورد چنین پویاییهایی نشان میدهد که اعتقاد فرد به خیانت کردن، تا حدی تمایل دارد تا نشان دهد که خودشان در مورد کسی خارج از رابطه خود اندیشه دارند. به عبارت دیگر، آنها چشم سرگردان خود را روی شریک زندگی خود نشان میدادند.
آنچه که مردم آن را به عنوان خیانت را در نظر میگیرند
خط بین معاشقه بیگناه و خیانت رومانتیک اغلب الاستیک است و بسیاری از زوجها با هم درگیر میشوند. زیرا شرکا تعریف مشترکی از خیانت ندارند. از نظر برخی، هرگونه ارتباط جنسی با شخص دیگر خیانت است. برای دیگری، هرگونه توجه به رقیب بالقوه خیانت محسوب شده و غیرقابل بازگشت است.
آیا خیالپردازی در مورد دیگران برای یک رابطه بد است؟
اصطلاح “خیانت خرد” به مواردی اطلاق میشود که از بسیاری از تعاریف مبهم هستند. اما ممکن است شریک شما، زندگی شما را مختل کند. مانند معاشقه با همسایه جذاب یا همکار، اما بدون انجام رابطه جنسی. خیالات جنسی موضوع دیگری است. در حالی که بسیاری از کارشناسان معتقدند خیالپردازی جنسی در مورد افراد دیگر، اگر انجام نشود و تثبیت نشده باشد، لزوماً یک رابطه غیر بهداشتی نیست و ممکن است به حفظ انرژی و علاقه جنسی کمک کند. اما محققان تأكید میكنند كه خیالات جنسی در مورد شریک زندگی شخصی بیشتر در ایجاد رابطه نقش دارند.
آیا دیدن تصاویر مستهجن نوعی خیانت است؟
از آنجایی که فرد موجود در تصاویر مستهجن را نمیشناسد و از نظر جسمی با آنها سازگار نیستید، دیدن این تصاویر لزوما خیانت محسوب نمیشوند اما این کار بسیار مشکلساز است. با این حال، برخی از شرکا تأکید می کنند که هرگونه فعالیت جنسی خارج از رابطه، تخلف محسوب میشود. کارشناسان پیشنهاد میکنند که زوجین در حد امکان با یکدیگر باز باشند و در مورد مشکل مشاهده تصاویر مستهجن و تاثیر بد آن در رابطه جنسی خود، زوجین گفتگو کنند.
خیانت عاطفی چیست؟
برخی اصرار دارند که احساس اعتماد در هر کسی غیر از شریک زندگی خیانت است. تحقیقات نشان میدهند که چنین “خیانت عاطفی” برای زنان مشکل سازتر است. در حالی که مردان تعامل جنسی را جرم بیشتری میدانند. در نظرسنجیها، تعریف شرکا از آنچه که دامنه خیانت عاطفی است به طور گستردهای، منجر به سوء تفاهمهای بالقوه ویرانگر میشود. اما این احساس که ممکن است شریک زندگی شخصی به شخصی غیر از خود اختصاص پیدا کند، نگرانیهای مربوط به خیانت عاطفی است.
بازمانده خیانت
وقتی شریکی گرفتار تقلب شده به آن اعتراف میکند. و این لزوماً پایان روابط نیست. یکی از عوامل اصلی تعیین کننده این که آیا رابطه میتواند زنده بماند این است که آیا رابطه شامل دلبستگی عاطفی و همچنین ادامه رابطه جنسی است یا خیر. در یک نظرسنجی، ۴۴ درصد از مردانی که به امور مربوط به خیانت پرداختهاند، گفتند که این فقط مربوط به رابطه جنسی است. اما تنها ۱۱ درصد از زنان به این امر اشاره کردند.
چگونه کسی تصمیم میگیرد که در کنار شریکی که خیانت کرده است بماند؟
تصمیم به ماندن در یک رابطه پس از خیانت مبتنی بر معیارهایی از جمله امور مالی، ارتباطات خانوادگی و فرزندپروری مشترک فرزندان خردسال است. اما تحقیقات همچنین نشان میدهند که یکی از قویترین شاخصهای مربوط به این که آیا یک زن و شوهر در کنار هم خواهند ماند، نظرات و توصیههای شبکههای اجتماعی دوستان و خانواده شریک اشتباه کننده است.
آیا میتوانید به شریکی که قبلاً خیانت کرده است اعتماد کنید؟
گذشته شخص همیشه آینده آن را تعیین نمیکند. تحقیقات نشان میدهند افرادی که در یک رابطه قبلی به شریک زندگی خیانت کردهاند، سه برابر بیشتر از دیگران در رابطهی آینده گمراه میشوند. افرادی که خیانت کردهاند نیز به نظر میرسد که نسبت به خیانت پرده نفاق ابراز میکنند. آنها اقدامات شریک زندگی خود را به دلیل گمراهی خود سرزنش میکنند، اما هیچ مسئولیتی در قبال رفتارهای غیر معمول شریک زندگی خود ندارند.
۴ دلیل برای اینکه خیانت حتی در روابط شاد نیز میتواند رخ دهد.
تفکر کلی در مورد اینکه چرا افراد به شریک رابطه خود خیانت میکنند این است که در فرد خائن یا در رابطه مشکلی وجود دارد. غالباً فرض میکنیم که خیانتکنندگان دارای آسیب رفتاری هستند برخی از آسیبها یا اختلالات ناشناخته یا در بهترین حالت نوعی نابالغی عاطفی که آنها را به سمت خیانت سوق میدهد. در موارد دیگر، فرض میکنیم که رابطه اصلی به طرز چشمگیری ناقص بوده و این امر نیاز به درک جنسی و صمیمیت خارجی را ایجاد میکند. در هر صورت، ما تمایل داریم که خیانت را علامتی از مشکلات اساسی تلقی کنیم. فریبکار و / یا رابطه مشکل ساز است و خیانت نتیجه آن است.
و حدس بزنید چه؟ بیشتر مواقع، اینها دلیل خیانت هستند. بعضی اوقات خیانت دچار اختلال کمبود دلبستگی است. گاهی اوقات خائن آسیبهای ناچیز کودکی را حل کرده و از هیجان رابطه جنسی غیرقانونی و عاشقانه به عنوان حواس پرتی از احساسات دردناک استفاده میکند. گاهی اوقات خائن میداند که در یک رابطه شیطنتآمیز است و از این احساسات برای توجیه خیانت و یا پیدا کردن شریک جدید قبل از ترک رابطه قدیمی استفاده میکند. گاهی اوقات رابطه اصلی فاقد آتش جنسی یا صمیمیت عاطفی است. بنابراین فریب دهنده یک فرد یا یک رابطه را برای پر کردن خلاء نیاز دارد. و این امورد به همین ترتیب پیش میروند.
حتی افرادی که در روابطشان خوشحال هستند نیز میتوانند خیانت کنند
گفته می شود، مدل علت و معلولی که در بالا توضیح داده شد، کلیت خیانت را کاملاً توضیح نمیدهد. با گذشت سالها، مراجعهکنندگان به مشاوره یا روانشناسی بیشماری گفتهاند که همسرشان را دوست دارند، رابطه خوبی دارند، از شراکت یکدیگر لذت میبرند، به یکدیگر احترام میگذارند، به یکدیگر جذب میشوند، رابطه جنسی آنها خوب است و در آنجا هیچ مشکل آشکار در رابطه نیست. تنها مسئله واقعی این است که آنها خیانت میکنند، و نمیتوانند یا قادر نیستند ان را متوقف کنند. بنابراین فرد خیانتکننده با اینکه در رابطه با همسر خود خوشحال است، اما همچنان خیانت میکند و تعجب میکند که چرا. خائن میگوید: “مطمئناً باید در من یا رابطه من مشکلی پیش باشد، وگرنه من این کار را نمیکردم.” و به طور معمول، یک درمانگر شروع به بررسی این امکانات با او میکند، و به دنبال یک مشکل اساسی آشکار برای کشف و رسیدگی است.
آنچه که روانشناسان در زمینه رابطه جنسی میگویند این است که خیانت اغلب نشانه شخصیت یا رابطه ناقص است، اما نه همیشه. برخی افراد از نظر عاطفی سالم و در یک رابطه اولیه شگفت انگیز هستند و هنوز هم خیانت را انتخاب میکنند. و این هم برای مردان و هم برای زنان صادق است. استر پرل، که این ایده را در کتاب خود “وضعیت امور” تأیید میکند، چهار دلیل را نشان میدهد که چرا افرادی که در روابط اولیه خود به خوبی موفق و خوشحال هستند، ممکن است با این وجود درگیر خیانت شوند. و به این ترتیب خطر ازدواج خود، خانه، خانواده، وضعیت آنها در اجتماع و موارد دیگر را به خطر بیاندازند.
خود کاوشی
جستجو برای احساس جدیدی از نفس، احتمالاً از این دلایل قدرتمندتر است ( ممکن است این سه مورد دیگر را نیز در بر بگیرد). درباره این موضوع، پرل مینویسد: مردم به دلایل زیادی ولگردی میکنند و هر وقت فکر میکنم همه آنها را شنیدهام، تغییر جدیدی پدیدار میشود. اما یک موضوع به طور مکرر مطرح میشود: امور به عنوان نوعی کشف خود، جستجوی هویت جدید (یا گمشده). برای این سالکان خیانت، کمتر علامت یک مشکل است و بیشتر اوقات به عنوان یک تجربه گسترده توصیف میشود که شامل رشد، اکتشاف و تحول است.
برای این فریبکارها، خیانت، اکتشافی از قسمتهایی است که هرگز تجربه نشدهاند. این آزادی است که آنها قبلا چه کسانی بودهاند و هم اکنون چه کسی هستند. جالب است که آنها معمولاً نمیخواهند کسی را تغییر دهند. آنها به سادگی میخواهند برای مدت کوتاهی از شر این محدودیتها فرار کنند – دوباره احساس جوانی کنند، احساس بیبند و باری کنن، اکتشاف کنند و رشد کنند و زندگی را تجربه کنند. وقتی این افراد خیانت میکنند، آنها به دنبال شخص دیگری نیستند. آنها به دنبال خود میگردند (یا حداقل برای یک جنبه گمشده یا به مدت طولانی نادیده گرفته شده از خودشان.)
طبیعت اغوا کننده گناه
بعضی اوقات، افراد خوشحال که خیانت میکنند، میگویند وقتی رابطه جنسی برقرار میکنند، همانند یک نوجوان احساس میکنند. این احساس هیجانانگیز و ممنوع است و آنها با شکستن قوانین، از رابطه خود خارج میشوند. این حالت مثل یک کلوچهای است که مادر بچه ۵ ساله اجازه نمیدهد که کودک آن را بخورد. این کلوچه ممنوعه، در این شرایط شیرینی فوقالعادهای از خود نشان میدهد.
جک مورین در کتاب خود با عنوان The Erotic Mind، با معادله شهوانی خود درباره این پدیده از دیدگاه جنسی بحث میکند: جاذبه + موانع = هیجان. این ماهیت اغواکننده تجاوز و گناه است. برای کودکان و نوجوانان، فشار در این راه، حس اکتشاف طبیعی از خود و جهان است. به عنوان یک فرد بالغ، خیانت میتواند بیش از آن حسی که برای کودکان و نوجوانان گفته شد، باشد.
جذابیت زندگیهایی که فرد تجربه نکرده است
در اینجا، به جای تجاوز و گناه، فرصتهای از دسترفته هستند که خیانتکنندگان را به خود اختصاص میدهند. آنها درباره یک نفر که وجود ندارد، یا دیگری که رفته است، یا زندگیای که میتوانستند داشته باشند فکر می کنند یا … این ممکن است باعث شود احساس زندگی و ارتباطی را که انتخاب کردهاند محدود و محصور شود – صرف نظر از اینکه از این زندگی و رابطه چقدر لذت میبرند. بنابراین، آنها کنجکاوی خود را افراط میکنند. آنها از رابطه جنسی خارج از برنامه استفاده میکنند تا ببینند اگر میخواستند مسیری متفاوت را انتخاب کنند چه احساسی میداشتهاند. باز هم، این نوعی از خود کاوشی است، جایی که خیانت فرد را به غریبه درون معرفی میکند.
احساسات جدید یا تبعید شده
و در آخر اینکه، افراد شاد که خیانت میکنند برای تجربه احساسات جدید یا تبعیدی ممکن است این کار را انجام دهند. باز هم، این نوعی اکتشاف خود است. آقایان میتوانند در مقابل این امر آسیبپذیر باشند. همانطور که اغلب به آنها گفته میشود، همانطور که بزرگ میشوند، سرکوب میشوند و احساسات خود را ابراز نمیکنند. با گذشت زمان، آنها یاد میگیرند که “گاوچران” باشند و احساس نکنند. متأسفانه، در این کار غالباً شادی و غم و اندوه، لذت و همچنین درد را خفه میکنند. برای این افراد، صرف نظر از جنسیت، این کار بیشتر یک آزادی عاطفی است تا آزادی جنسی. و بار دیگر، این خیانتکنندگان در حال کاوش درونی خود هستند.
دلیل هر چه باشد، خیانت، خیانت است
آیا برخی دلایل برای خیانت بهتر از بقیه است؟ و آیا پاسخ آن سؤال واقعاً مهم است؟ از منظر شریک خیانتشده احتمالاً اینطور نیست. برای شریک خیانتکار، خیانت جنسی بدون توجه به علت اصلی به همین صدمه میزند و دلیل خوبی برای انجام آن وجود ندارد. با این حال، از دیدگاه درمانی، دلایلی که یک شخص خیانت میکند مهم است. اگر فردی از روابط خود خوشحال باشد و به عنوان راهی برای بررسی نفس خود، خیانت کند، رویکرد بهبودی او بسیار متفاوت از آن است که شخصی که به عنوان یک روش (اشتباه) برای پرداختن به آسیبشناسی شخصی، نابالغی عاطفی، یا مشکلات درون رابطه، خیانت میکند.