دوره بارداری و پس از آن، هرچند که تجربهای بدیع و خاص به نظر میرسد؛ اما خالی از چالش و دغدغه نیست. تغییرات مختلف این دوره؛ ناگزیر تأثیرات متفاوتی بر روان و بدن زنان برجای خواهند گذاشت. آگاهی از این تغییرات و تأثیرات آنها، یکی از گامهای اساسی برای پشت سر گذاشتن این دوران، همراه با امنیت، لذت و آرامش خواهد بود.
افسردگی پس از زایمان، یکی از انواع افسردگی است که بسیاری از زنان پس از به دنیا آوردن نوزاد با آن درگیر میشوند. احساسات منفی؛ مثل: حس غم و اندوه، کجخلقی، بیحوصلگی، بدخوابی یا ناتوانی در برقراری ارتباط با نوزاد برخی از حالات طاقتفرسایی است که میتوانند شدید یا خفیف باشند.
بسیاری از ما حالات خلقی منفی پس از زایمان را تحت عنوان افسردگی پس از زایمان تعبیر میکنیم. اما جالب است بدانیم که شدت علایم افسردگی پس از زایمان، آن را به سه نوع: «افسردگی Baby Blues»، «افسردگی اساسی پس از زایمان» و «روانپریشی پس از زایمان» تقسیم میکند که هر یک با نشانههای خاص خود، توصیهها و درمان ویژهای را میطلبد.
فهرست مطالب
افسردگی Baby blues
این نوع افسردگی به نوع خفیف و کوتاهمدت افسردگی پس از زایمان اشاره دارد که طبق مطالعات، ۳۰ تا ۸۰ درصد از زنان پس از زایمان آن را تجربه میکنند. علایم در این افسردگی، سه تا ده روز پس از زایمان آغاز میشوند و معمولا بیش از دو تا سه هفته پایدار نیستند. علایم افسردگی Baby Blues از این قرارند:
- اضطراب؛
- بیحوصلگی
- بیخوابی
- خستگی
- غم و اندوه
- تمایل به گریه کردن
در این مدت؛ زن با وجود اینکه خود را برای مادر شدن و شرایط جدید از پیش آماده کرده بوده است، ناگاه احساس میکند که توانایی مراقبت و برقراری رابطه با نوزاد خود را ندارد. خوشبختانه از آنجا که علائم موقت و کوتاه مدت هستند، با رعایت توصیههای روانشناسی به آسانی میتوان بر این احساسات منفی غلبه نمود.
افسردگی اساسی پس از زایمان
حدود ده درصد از زنان پس به دنیا آوردن نوزاد، دچار افسردگی اساسی میشوند. علایم در این افسردگی طی چهار هفته پس از زایمان آغاز میشوند و ممکن است تا شش ماه نیز ادامه داشته باشد. به نوعی میتوان گفت، علایم این افسردگی با افسردگی اساسی یکسان هستند که عبارتند از:
- تغییر در اشتها و وزن (اگر قبلا فرد کماشتها بوده باشد، پراشتها میشود و برعکس)
- خلق افسرده
- عدم لذت بردن از فعالیتهای مورد علاقه
- اشکال در تصمیمگیری
- احساس بیکفایتی؛
- احساس بیارزشی یا احساس گناه
- بیخوابی یا پرخوابی
- احساس خستگی شدید و کمبود انرژی
- اشکال در تمرکز
- احساس غم و اندوه شدید
- افکار خودکشی (در برخی موارد)
- احساس اضطراب و سراسیمگی
با توجه به شدت علائم و آسیبهای خطرناکی که این افسردگی به دنبال دارد، اقدام به درمان باید هرچه زودتر انجام گیرد.
روانپریشی پس از زایمان
از هر ۱۰۰۰ زن، یک یا دو زن به روانپریشی پس از زایمان مبتلا میشوند. روانپریشی پس از زایمان، خود را زودتر از افسردگی اساسی پس از زایمان نشان میدهد؛ طوریکه میتواند طی دو هفته اول آغاز گردد. علایم میتوانند شامل: احساس تشویش، سراسیمگی، گیجی، اشکال در حافظه، زودرنجی و کجخلقی باشند؛ اما نشانههای اصلی که این نوع افسردگی را از افسردگی اساسی پس از زایمان متمایز میسازند، «هذیان» و «توهم» است.
منظور از هذیان، اعتقاد به چیزهایی ست که در واقعیت وجود ندارند. مثلا فرد ممکن است باور داشته باشد که کسی قصد کشتن او و نوزادش را دارد، درحالیکه اصلا همچین چیزی وجود ندارد. و توهم به شنیدن یا دیدن چیزهایی اشاره دارد که وجود ندارند. برای مثال ممکن است فرد چنین ادعا کند که شخصی را میبیند که میخواهد نوزاد را از او برباید یا صدای کسی را میشنود که او را تهدید میکند.
علاوه بر هذیان و توهم؛ در روانپریشی پس از زایمان، افکار مزاحم و بیمیلی به مراقبت از نوزاد یا حتی احتمال آسیب به او توسط مادر مبتلا به روانپریشی، وجود دارد. پرواضح است که با توجه به تهدیدات خطرناکی که روانپریشی پس از زایمان به دنبال دارد، با مشاهده این علایم، برای آغاز اقدامات درمانی، بیدرنگ باید به متخصص مراجعه نمود.
علت افسردگی بعد از زایمان چیست
محققان هنوز نتوانستهاند علت اینکه چرا برخی از زنان پس از زایمان دچار افسردگی میشوند را بهطور دقیق مشخص نمایند؛ اما آنچه معلوم است این است که تغییرات هورمونی حاصل از بارداری و زایمان، نقش مهمی در آن ایفا میکند. علاوه براین؛ «عوامل فیزیکی» و «استرس» دو فاکتور اصلی در این اختلال به شمار میآیند.
جدای از تغییراتی که چند ساعت پس از زایمان در هورمونهای استروژن و پروژسترون ایجاد میگردد، تغذیه نامناسب و خواب ناکافی، از عوامل فیزیکی افسردگی پس از زایمان محسوب میشوند. همچنین؛ تغییراتی که به دنبال مراقبت از نوزاد در سبک زندگی ایجاد میگردد؛ مانند: دوری از فعالیتهای اجتماعی سابق، تغییر در روابط اجتماعی و نگرانیهای اقتصادی همگی میتوانند به عنوان منابع استرس قوی، برانگیزاننده افسردگی پس از زایمان باشند.
تشخیص و درمان
یکی از مشکلات مطرح در درمان افسردگی پس از زایمان این است که زنان مبتلا بدان از بیان حالات و وضعیت خود احساس شرم یا گناه میکنند. اینکه نمیتوانند با نوزاد خود ارتباط برقرار کنند یا از تغییر شرایط ناراضی و نگران هستند؛ احتمالا احساسِ مادر بدی بودن را به آنان منتقل میکند. در حالیکه این احساسات تا حدی طبیعی و در مرحلهای نیاز به درمان دارند.
پس اگر تصور میکنید علائم افسردگی بعد از زایمان شما را به خود گرفتار ساخته، اولین و ضروریترین گام، مراجعه به متخصص خواهد بود. تنها کسی که میتواند شما را از اینکه به این افسردگی مبتلا هستید یا خیر، مطمئن سازد، متخصص است–که میتواند شامل پزشک، روانپزشک یا روانشناس باشد-.
اقدامات درمانی در گام اول، شامل کسب اطلاعات لازم و همهجانبه از فرد و شرایط او و تست خون جهت شناخت عوامل فیزیکی احتمالی دخیل در اختلال خواهد بود. متخصص پس از بررسیهای اولیه و شناخت علایمی که فرد با آنها درگیر است، شدت آنها و تشخیص نوع افسردگی فرد، با ارائه مناسبترین روش درمانی، فرد مبتلا را در غلبه بر افسردگی یاری خواهد نمود.