آیا میدانستید که یک روانشناس بالینی میتواند شما را در تمام طول عمرتان همراهی کند؟ این طیف از فعالیتهای بهداشتی و درمانی شامل تخصصی است که طول عمر افراد را در نظر گرفته و از کودکی تا بزرگسالی ما را پوشش میدهد.
همچنین طبق تحقیقات انجام شده این رشته تخصصی یکی از کاملترین علوم در زمینه درمان سلامت روان انسانها است. به این معنا که زیر مجموعههای فراوانی داشته و افراد میتوانند بلافاصله پس از فارغ التحصیلی در آنها مشغول به کار شوند.
در این مقاله از مجله اینترنتی ایده آل مگ قصد داریم به بررسی کامل و جامع روانشناسی بالینی بپردازیم. اگر میخواهید اطلاعات خود را درباره این شاخه مهم از علم روانشناسی تکمیل کنید، حتما تا پایان با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
روانشناسی بالینی به زبان ساده
در یک تعریف کلی باید بگوییم که این شیوه، شاخهای از علم روانشناسی است که به ارزیابی و درمان رفتارهای غیرعادی، بیماریهای روانی و مشکلات روانپزشکی میپردازد.
در واقع رشته روانشناسی بالینی با درمان مشکلات پیچیده انسانی ادغام شده و آن را به یک انتخاب شغلی هیجان انگیز برای افرادی تبدیل میکند که به دنبال کار در یک زمینه پرارزش و چالش برانگیز هستند.
در تعریفی سادهتر باید بگوییم که این نوع روانشناسی، به کاربرد عملی روشها و یافتههای تحقیق در تشخیص و درمان اختلالات روانی میپردازد. روانشناسان بالینی فعالیتهای اساسی خود را در سه مرحله اصلی طبقه بندی میکنند:
- ارزیابی (شامل تشخیص)
- درمان
- تحقیق
در مرحله ارزیابی، روانشناسان تستهای روانشناختی را یا به منظور ارزیابی هوش نسبی یا سایر قابلیتهای افراد اجرا و تفسیر میکنند. این کار به استخراج ویژگیهای ذهنی و تشخیص یک اختلال روانی خاص کمک میکند.
برای رسیدن به همه اهداف درمان، روانشناس بالینی ممکن است از یک یا چندین نوع روان درمانی استفاده کند. بسیاری از روانشناسان بالینی رویکرد التقاطی دارند و با ترکیبی از تکنیکهای مناسب پیش میروند.
به یاد داشته باشید که روانشناسان بالینی ممکن است در رفتار درمانی، گروه درمانی، خانواده درمانی یا روانکاوی و غیره تخصص نیز داشته باشند. در ادامه مبحث روانشناسی بالینی تمامی این انواع را با هم بررسی خواهیم کرد.
مرحله آخر از این روند
تحقیقات برای برخی از روانشناسان بالینی به دلیل آموزش در آموزههای تجربی و روشهای آماری، زمینه مهمی است؛ بنابراین روانشناسان اغلب نقش مهمی در مطالعات مربوط به مراقبت از سلامت روان دارند.
این پزشکان در محیطهای مختلفی از جمله بیمارستانها، کلینیکها، شرکتها و در بخشهای خصوصی کار میکنند. برخی در کار با افراد معلول ذهنی یا جسمی، زندانیان، مصرف کنندگان مواد مخدر و الکل یا بیماران سالمند تخصص دارند.
همچنین در برخی موارد، یک روانشناس بالینی به همراه روانپزشک و مددکار اجتماعی کار میکند و مسئولیت انجام تحقیقات تیم را بر عهده دارد. روانشناسان بالینی همچنین در ارزیابی متهمان یا آزادی مشروط بالقوه به دادگاهها خدمت میکنند.
برخی از این افراد نیز توسط نیروهای مسلح برای ارزیابی یا درمان پرسنل خدماتی به کار گرفته میشوند. با توجه به این موارد میتوان گفت این جایگاه شغلی طیف گستردهای از کاربردها را در بر میگیرد و آینده شغلی خوبی دارد.
آموزش روانشناسان بالینی معمولا شامل مطالعه روانشناسی عمومی در سطح دانشگاه و برخی تجربیات بالینی است. در ایران و دیگر کشورهای جهان به روانشناسان حق تجویز دارو برای درمان اختلالات روانی اعطا شده است.
تاریخچه روانشناسی بالینی
بد نیست برای درک بهتر اینکه روانشناس بالینی کیست و چه کارهایی انجام میدهد، نگاهی هم به تاریخچه به وجود آمدن این علم داشته باشیم. تأثیرات اولیه روانشناسی بالینی شامل کارهای روانکاو اتریشی زیگموند فروید است.
او یکی از اولین کسانی بود که بر این ایده تمرکز کرد که بیماری روانی چیزی است که با صحبت کردن با افراد قابل درمان است. این توسعه رویکرد گفتاردرمانی او بود که اغلب به عنوان اولین استفاده علمی از این رشته روانشناسی یاد میشود.
روانشناس آمریکایی لایتنر ویتمر نیز اولین کلینیک روانشناسی را در سال ۱۸۹۶ با تمرکز ویژه بر کمک به کودکان دارای ناتوانی یادگیری افتتاح کرد.
تا سال ۱۹۱۴، ۲۶ کلینیک دیگر که به این رشته شغلی اختصاص داده شده بودند، در ایالات متحده تاسیس شد. امروزه این نوع روانشناسی یکی از پرطرفدارترین زیرشاخهها و بزرگترین حوزه اشتغال بین پزشکان روانشناس است.
تکامل در طول جنگهای جهانی
جالب است بدانید که این علم در طول دوره جنگ جهانی اول با نشان دادن سودمندی ارزیابیهای روانشناختی توسط پزشکان تثبیت شد. در سال ۱۹۱۷، انجمن روانشناسی آمریکا تاسیس شد و دو سال بعد با تاسیس انجمن APA جایگزین شد.
در طول جنگ جهانی دوم، روانشناسان بالینی برای کمک به درمان آنچه در آن زمان به عنوان شوک پوسته (shell shock) شناخته میشد، از روانشناسی بالینی استفاده میکردند.
این مسئله این روزها به عنوان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شناخته میشود. در واقع تحقیقات انجام شده و متدهای به کار گرفته در آن دوران برای متخصصان به جهت درمان بسیاری از جانبازان بازگشته از جنگ مناسب بود. این افراد نیاز به مراقبت داشتند به رشد علم روانشناسی با رشته بالینی در این دوره کمک شایانی کردند.
در طول دهه ۱۹۴۰، ایالات متحده هیچ برنامهای نداشت که مدرک رسمی برای روانشناسان بالینی ارائه دهد. اداره کهنه سربازان آمریکا تعدادی برنامه آموزشی برای سطح دکترا راه اندازی کرد. این اداره تا سال ۱۹۵۰ نیمی از تمام مدارک دکترای فلسفه (Ph.D.) در سطح روانشناسی را اعطا کرده.
تغییرات بعد از جنگ
در حالی که تمرکز اولیه در روانشناسی تا حد زیادی بر علم و تحقیق بود، برنامههای تحصیلات تکمیلی شروع به اضافه کردن تاکید بیشتر بر روان درمانی کردند.
این مدرک دکترای عملگرا در روانشناسی به عنوان پزشک محقق یا مدل Vail نیز شناخته میشود. این رشته به رشد فوق العاده خود ادامه داده است و امروزه تقاضا برای کار به عنوان روانشناس بالینی همچنان قوی است.
نقش لایتنر ویتمر در شروع و گسترش این علم
همانطور که اشاره کردیم لایتنر ویتمر، روانشناس آمریکایی، عبارت «روانشناسی بالینی» را در سال ۱۹۰۷ ابداع کرد. به گفته لایتنر ویتمر که در تحقیقات روانشناختی خود آن را تعریف کرد، روانشناسی به این روش نوعی مطالعه انسانی از طریق مشاهده و آزمایش رفتار است تا بتوان تغییر در زندگی فردی ایجاد کرد.
با این تعریف، رشته مذکور کاربرد وسیعی دارد که با تشخیص و درمان افرادی که دارای مشکلات عاطفی، شناختی و رفتاری هستند، میپردازد.
همچنین به تحقیق در مورد آسیب شناسی روانی آنها پرداخته و سعی میکند راهحلهای مناسبی را ارائه کند. این شاید گستردهترین تخصص روانشناسی در جهان باشد که افراد پس از تحصیل در آن به عنوان پزشک به جامعه معرفی میشوند. علیرغم این واقعیت که در هر کشور کمی متفاوت تعریف و ساختار آن ایجاد شده است.
این فعالیت در عمل آموزشی و در آغاز کاربرد عملی موفقی برای پیشرفت علم روانشناسی بود. او در سال ۱۸۹۶ اولین کلینیک روانپزشکی را به عنوان موسس این رشته تاسیس کرد.
برای کمک به بیماران مبتلا به انواع شرایط سلامت روان، استفاده عملی اولیه از تکنیکهای روانشناختی به استفاده از تکنیکهای درمانی تخصصی تبدیل شد.
اولین فلسفه روانشناسی بالینی
فلسفههای درمانی مختلف روانکاوی که در آن عملکرد ناخودآگاه نقش مهمی ایفا میکرد، تأثیر بسزایی در توسعه روانشناسی بالینی داشت. البته این رشته پس از طی روند اشاره شده پیشرفت چشمگیری داشته است.
برای مثال، در قرن بیستم، انواع جدیدی از درمانهای بالینی ظهور کردند و روانکاوی به رواندرمانی تبدیل شد. همچنین به خوبی شناخته شده است که دوران پس از جنگ جهانی دوم، از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰، شاهد توسعه این علم به عنوان یک رشته تحصیلی و یک حرفه بودیم.
به این معنا که دیگران درصدد پرداخت به نظریات لایتنر ویتمر بودند و میخواستند آن را گسترش دهند. این امر با موفقیتهای زیادی روبرو شد تا ما بتوانیم در قرن ۲۱ از تحلیلهای مختلف این علم استفاده کنیم.
شاید اگر اولین کلینیک روانپزشکی در دهه ۱۸۰۰ بر اساس اطلاعات تاریخی در دانشگاه پنسیلوانیا تأسیس نشده بود، تحقیقات انجام شده در این زمینه هم سر به مهم میمانند.
از آنجایی که اکثر نیروهایی که در فعالیتهای جنگی شرکت میکردند به مراقبت روانی مناسب نیاز داشتند، توسعه روشهای تشخیصی و درمانی در دوران پس از جنگ جهانی دوم رخ داده است.
شایان ذکر است که این رشته روانشناسی در ابتدا بر تأثیر برخی از ویژگیهای فیزیکی بدن انسان بر ذهن تمرکز داشت. مانند ویژگیهای مختلف صورت، شکل سر، بافت مو و غیره. علاوه بر این، به خوبی شناخته شده است که کار با علم روانشناسی بالینی در جامعه قرن نوزدهم ارزش زیادی نداشت.
چون معتقد بودند نباید علم غیردقیق ایجاد کرد. حتی برخی با این رشته مخالفت کردند. علت اصلی این بود که آزمایشها تکرار نشدند.
نقش زنان در گسترش روانشناسی بالینی
با این حال، هنگامی که سربازان شروع به بازگشت از جنگ جهانی دوم کردند و اکثر آنها از PTSS یا سندرم استرس پس از سانحه رنج میبردند، مخالفان روانشناسی به این سبک نظر خود را تغییر دادند.
حرفه روانشناسان بالینی اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا هزاران سرباز به مراقبت مناسب نیاز داشتند. جالبتر این است که کار روانشناسان بالینی زن با نیروهایی که تازه از جنگ برگشته بودند متوقف شد و آنها به فعالیت دیگری مشغول شدند.
البته تأثیرات جنگ بر کسانی که در خانه مانده بودند و در فعالیتهای نظامی شرکت نمیکردند، مورد توجه روانشناسان بالینی زن بود. شورای ملی روانشناسان زن هم توسط همین گروه تاسیس شد.
در دهه ۱۹۶۰، با رشد این علم، تعداد زیادی از موسسات آموزشی نیز رشد کردند که برای آموزش متخصصان آینده در نظر گرفته شده بودند.
تا امروز، این رشته تحصیلی به طور مداوم در حال تکامل است تا خواستههای جامعه در حال تغییر را برآورده کرده و حمایت روانی را به روش صحیح ارائه دهد. اما همچنان زمان بررسی آن باید با نام و نظریات لایتنر ویتمر تکیه کنیم.
روانشناسی بالینی چه کاری انجام میدهد؟
کاربردهای روانشناسی بالینی در زندگی انسان بسیار گستردهاند. همانطور که تا کنون متوجه شدهاید، روانشناسی بالینی تخصص روانشناسی است که مراقبتهای مربوط به سلامت روانی، رفتار سالم بین فرد و در جامعه را برای افراد، زوجها، خانوادهها و گروههای مختلف سنی ارائه میدهد.
مشاوره با کلینیکها و متخصصان این امر، آموزش و نظارت، تمرین مبتنی بر تحقیقات را به همراه دارد. در نتیجه این یک تخصص در وسعت زیاد است که به طیف گستردهای از مشکلات سلامت روانی و رفتاری میپردازد.
همچنین با جامعیت و ادغام دانش و مهارت از مجموعه گستردهای از رشتههای درون و خارج از روانشناسی بهینه میشود. حوزه روانشناسی به صورت بالینی برای همه سنین، متدهای متعدد و سیستمهای متنوعی را در برمیگیرد. اما به طور کلی سه وجه اصلی دارد:
استفاده از دانش تخصصی
درک آسیب شناسی روانی و سلامت روان در طول عمر فرد برای بهبود توانایی او و ارزیابی عملکرد شناختی، رفتاری، عاطفی و بین فردی مجموع دانشی است که این علم نیاز دارد.
همچنین ادغام دادههای آزمون با مشاهدات، مصاحبهها و سایر منابع داده، توانایی انجام مداخلات روانشناختی و رفتاری را میسر میکند. این مداخلات برای بهبود سلامت و عملکرد هر فرد لازم است.
استفاده از طیف وسیعی از مداخلات مبتنی بر شواهد برای ارتقا توانایی انجام یک فعل توسط بیمار، انتشار و اجرای تحقیقات در مورد طیف وسیعی از فرایندهای روانشناختی بالینی نتیجه کار پزشکان خواهد بود.
در کلیت مسائل مربوط به علم روانشناسی بالینی درک انتظارات حرفهای بیمار نسبت به پزشک و برعکس آن را بالا میبرد. این دانش به روز شده در ادوار مختلف رفتار انسان را هدایت میکند.
توجه خودآگاه و ناخودآگاه را بهبود بخشیده، صداقت و مسئولیت پذیری فردی را ارتقا میدهد. همچنین در طول زمان به عنوان تابعی از چنین تقاطعها تکامل مییابد.
در نهایت ما با بررسی لایههای مختلف آن متوجه میشویم که این علم تجربی/ آزمایشگاهی چگونه مسائل مختلف مربوط به اجتماعی شدن، به بلوغ رسیدن در جهان بینی و شناخت هویت انسانی، تأثیر میگذارد.
رسیدگی به مشکلات فرد و جامعه
وجه دیگری که اهمیت تخصص روانشناسان بالینی را بر ما عیان میکند، رسیدگی آنها به مسائل رفتاری در فرد و جامعه و همچنین سلامت روانی است.
توجه به این مسائل همه آن چیزی است که افراد در طول عمر با آن مواجه میشوند. از جمله:
- مسائل مربوط به واکنشهای استرس تروماتیک
- مشکلات عاطفی و روانی جدی
- مشکلات بین فردی یا اختلالات اجتماعی
- مشکلات رفتاری مانند سوء مصرف مواد و وابستگی به آن
- شرایط شناختی، فکری و عصبی
در نظر گفتن مهارتهای کاربردی
همه روانشناسان بالینی حداقل یک مدرک کارشناسی در روانشناسی را به پایان رساندهاند. همچنین در زمینه سلامت روان تجربه کسب کرده و یک برنامه آموزشی ۳ ساله دکترا را تکمیل کردهاند.
روانشناسان بالینی در انواع مدلهای روانشناختی آموزش دیدهاند و برای ارزیابی و حمایت از طیف وسیعی از مشکلات سلامت روان آماده هستند.
همچنین پزشکان متخصص در روانشناسی بالینی، برای اصلاح عملکرد خود در طیف وسیعی از گروههای انسانی و درمانها، نظارت میشوند.
روانشناسان بالینی از رویکردهای درمانی با پشتوانههای نظری روشن و یک پایگاه شواهد تحقیقاتی استفاده میکنند. آنها آموزش دیدهاند تا از یافتههای تحقیقاتی فعلی و راهنمایی NICE (موسسه ملی بهداشت و تعالی بالینی) برای اطلاع رسانی برنامههای درمانی فردی استفاده کنند.
با توجه به همه این موارد، روانشناسان بالینی میتوانند از موارد زیر استفاده کنند:
- مهارتها و ابزارهای ارزیابی جامع برای طیف گستردهای از مشکلات سلامت عاطفی و روانی
- درک عالی از نظریههای رشدی، روانی، سیستمی و دلبستگی رفتاری انسان
- طیف وسیعی از رویکردهای درمانی مبتنی بر شواهد به دست آمده از ارائههای فردی
با توجه به این سه وجه اصلی، این سبک تحقیقی/ عملی میتواند سه کارکرد مختلف داشته باشد. به این معنا که روانشناسان بالینی که به عنوان روان درمانگر کار میکنند و اغلب از رویکردهای درمانی متفاوتی هنگام کار با مراجعان استفاده خواهند کرد.
در حالی که برخی از پزشکان بر روی یک چشم انداز درمانی بسیار خاص تمرکز میکنند. در اصل بسیاری از آنها از آنچه به عنوان «رویکرد التقاطی» یاد میشود، استفاده میکنند.
این مهم شامل استفاده از روشهای نظری مختلف برای ایجاد بهترین برنامه درمانی برای هر بیمار است. برخی از دیدگاههای نظری عمده در این نوع روانشناسی عبارتند از:
رویکرد روان پویایی
این دیدگاه از آثار فروید نشات گرفته است که معتقد بود ضمیر ناخودآگاه نقش مهمی در رفتار هر انسان دارد. پزشکانی که در روانشناسی بالینی از شیوههای درمان روانکاوی استفاده میکنند، ممکن است از تکنیکهایی مانند تداعی آزاد برای بررسی انگیزههای زمینهای و ناخودآگاه مراجع بهره ببرند.
دیدگاه رفتاری شناختی
این رویکرد به روانشناسان بالینی از مکاتب فکری رفتاری و شناختی الهام گرفته شده است. پزشکانی که از این دیدگاه استفاده میکنند، به چگونگی تعامل احساسات، رفتارها و افکار بیمار میپردازند. درمان شناختی – رفتاری (CBT) اغلب بر تغییر افکار و رفتارهایی که منجر به پریشانی روانی شده و آن را تشدید میکنند، تمرکز دارند.
دیدگاه انسانگرایانه
این رویکرد نیز ناشی از کار متفکران انسانگرا مانند آبراهام مزلو و کارل راجرز است. این دیدگاه کلینگرتر به بیمار نگاه میکند و بر مواردی مانند خودشکوفایی آنها متمرکز است.
چه کسانی به روانشناسی بالینی نیاز دارند؟
احتمالا پس از درک نوع فعالیت و همچنین ماهیت این علم، به این سوال مواجه هستید که چه کسانی باید پیش روانشناس بالینی بروند؟
برای ارائه پاسخ کلی به این سوال باید بگوییم که ارزیابی روانشناختی و درمان موثر میتواند به شما و یا فرزندانتان کمک کند تا تجربیات خود در زندگی را بهتر درک کنید. همچنین عواملی را شناسایی کنید که ممکن است در ایجاد مشکلات زندگیتان نقش داشته باشند.
در این مسیر از افزایش آگاهی فردی استفاده کرده و مهارتهای جدیدی را برای مقابله با این مسائل ایجاد کنید. هدف از درمان با روشهای روانشناسی بالینی این است که به شما مهارتهایی داده شود تا سلامت عاطفی خود را در حال حاضر و در آینده مدیریت کنید. روان درمانی میتواند از افراد و خانوادههایی که طیف وسیعی از مشکلات را تجربه میکنند، حمایت کند.
درمانهای روانشناختی را میتوان برای کودکان و نوجوانان تطبیق داد و آنها را با مشکلات عاطفی و رفتاری در سطحی که مناسب آنها است حمایت کرد.
اینها شامل اختلالات جسمی، اختلالات روانی و اختلالات رفتاری است. برخی از اصلیترین شرایط سلامت روان که روانشناسان بالینی با آن سروکار دارند و نشان میدهند چه کسی را باید مداوا کنند، عبارتند از:
افسردگی
با توجه به اینکه علائم ناشی از افسردگی شدید میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، برای روشن شدن نوع افسردگی، پزشک از روشهای مختلف تشخیص استفاده خواهد کرد.
برای مثال اگر دچار پریشانی اضطراب باشید، افسردگی همراه با بیقراری غیرمعمول یا نگرانی در مورد رویدادهای احتمالی یا از دست دادن کنترل را تجربه میکنید.
اگر ویژگیهای ترکیبی این وضعیت را داشته باشید، افسردگی و شیدایی همزمان (که شامل کاهش شدید عزت نفس، صحبت بیش از حد و افزایش انرژی است) را از خود نشان میدهید.
روانشناسی بالینی معتقد است که این وجه از بیماری فرد با بیدار شدن زودهنگام صبح همراه بوده، بدتر شدن خلقوخوی صبحگاهی، تغییرات عمده در اشتها، احساس گناه، بیقراری یا سستی را نشان میدهد.
اختلال دو قطبی
اختلال دوقطبی که قبلا با نام افسردگی شیدایی شناخته میشد، یک وضعیت سلامت روانی است که باعث نوسانات شدید خلقوخوی (اوج گیری هیجانی (شیدایی یا هیپومانیا) و پایین بودن حس و حال (افسردگی)) میشود.
در واقع وقتی افسرده میشوید، ممکن است احساس غمگینی یا ناامیدی کنید و علاقه یا لذت را نسبت به بیشتر فعالیتها از دست بدهید.
هنگامی که خلقوخوی شما به سمت شیدایی یا هیپومانیا تغییر میکند، ممکن است احساس سرخوشی، پر انرژی بودن یا تحریک پذیری غیرعادی داشته باشید. این نوسانات خلقی میتواند بر فعالیت، خواب، انرژی، رفتار، قضاوت و توانایی تفکر واضح، تأثیر بگذارد.
اضطراب
اختلالات اضطرابی شرایطی هستند که در آن اضطرابی دارید که از بین نمیرود و به مرور زمان بدتر هم میشود. این علائم فعالیتهای روزانه مانند عملکرد شغلی یا روابط فرد را به هم میزنند.
این مسئله میتواند یک واکنش طبیعی به استرس باشد. به عنوان مثال، ممکن است هنگام مواجهه با یک مشکل دشوار در محل کار، قبل از شرکت در آزمون یا قبل از گرفتن یک تصمیم مهم، احساس اضطراب کنید. اما در نگاه روانشناسی بالینی این مهم زمانی خطرناک است که احساس شما موقتی نباشد.
اختلال استرس بعد از سانحه یا همان PTSD
اگر خاطرتان باشد اشاره کردیم که در سالهای ابتدایی کار روانشناسان بالینی، مسئله PTSD در سربازان بیشتر سوژه مورد بررسی بود. اختلال استرس پس از سانحه، در افرادی که یک رویداد تکان دهنده، ترسناک یا خطرناک را تجربه کردهاند، ایجاد میشود.
این پاسخ «جنگ یا گریز» یک واکنش معمولی است که به منظور محافظت از شخص در برابر آسیب رخ میدهد. اما افراد مبتلا به PTSD ممکن است حتی زمانی که در خطر نیستند، احساس استرس یا ترس شدید را تجربه کنند.
در کنار این موارد مهم، افرادی که به موقعیتهای زیر (در بیشترین حالت ممکن) دچار شدهاند هم میتوانند از روشهای درمانی روانشناسان بالینی استفاده کنند.
- اختلال استرس حاد
- جسمانی سازی (علائم جسمانی ناشی از اضطراب)
- اختلالات جنسی
- سوء استفاده جنسی
- وابستگی عاطفی
- بی خوابی و اختلالات خواب
- اختلالات شخصیت
- زوج درمانی
همه شاخههای روانشناسی بالینی
حتما تا به حال به این نتیجه رسیدهاید که کاربردهای روانشناسی بالینی در زندگی انسان بسیار زیاد هستند. در واقع رشته روانشناسی بالینی آنقدر گسترده است که آن را یکی از کاملترین رشتههای پزشکی در نظر میگیرند.
با این تفاسیر روانشناسی بالینی را میتوان در رشتههای زیر مطالعه کرد:
روانشناسی کودک و نوجوان
روانشناسی کودک و نوجوان یک رشته فوق تخصصی در روانشناسی بالینی است که به نیازها و دغدغههای خاص کودک میپردازد.
روانشناسان کودک و نوجوان بر رشد جسمی، ذهنی، اجتماعی و عاطفی افراد از رشد قبل از تولد تا بزرگسالی تمرکز میکنند. این متخصصان با جوانان و خانوادههایشان کار میکنند تا مسائلی را که بر رشد و رفاه کودک تأثیر میگذارند، ارزیابی و درمان کنند.
روانشناسان کودک همچنین در تحقیق درباره مشکلات مختلف مربوط به رشد کودک، از جمله زمینه اجتماعی، فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی که کودک در آن بزرگ شده است، مشارکت دارند.
روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی بیشتر در زمینههای آموزشی متمرکز است و با کودکان و نوجوانان کار میکنند تا به آنها در موفقیت اجتماعی، رفتاری و عاطفی کمک کنند.
روانشناسان برای رسیدن به چنین سطحی از دانش باید تا مقطع دکترا تحصیل کنند. این رشته مطالعه چگونگی یادگیری افراد از جمله روشهای تدریس، فرایندهای آموزشی و تفاوتهای فردی در یادگیری را بررسی میکند.
همچنین تأثیرات شناختی، رفتاری، عاطفی و اجتماعی بر فرایند یادگیری را مورد تحقیق قرار میدهد. روانشناسان تربیتی از این اطلاعات برای درک چگونگی یادگیری افراد در جهت توسعه راهبردهای آموزشی و کمک به موفقیت دانش آموزان در مدرسه، استفاده میکنند.
روانشناسی بزرگسالان
این مورد هم یک رشته فوق تخصصی در روانشناسی بالینی است که به نیازها و نگرانیهای خاص سالمندان میپردازد. روانشناسان در این رشته فعالیت عمدتا بر رشد مداوم جسمی، ذهنی، اجتماعی و عاطفی افراد مسن تمرکز دارند.
علاوه بر این، متخصصان با افراد مسن و خانوادههای آنها یا سایر مراقبان برای ارزیابی و درمان آن دسته از مسائلی که بر افراد مسن تأثیر میگذارند، همکاری میکنند.
این مسائل شامل عملکرد شناختی و افسردگی، بهبود کیفیت زندگی سالمندان و مراقبان آنها است.
روانشناسی سلامت بالینی
روانشناسی سلامت بالینی یا سلامت رفتاری یکپارچه، یک رشته فرعی در روانشناسی به صورت بالینی است که به جنبههای روانشناختی و رفتاری سلامت جسمی و روانی میپردازد.
در واقع آنها در مکانی هستند تا بتوانند با سایر ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی برای کمک به بیماران با مسائل روانی مرتبط با سلامت و بیماری حاد، همکاری کنند.
روانشناسی بالینی اعصاب و روان
این مورد هم یکی از زیرمجموعههای روانشناسی به شیوه بالینی است که به رابطه بین مغز و رفتار انسان میپردازد. روانشناسان بالینی که عصب و رفتارهای وابسته به آن را بررسی میکنند، خدمات ارزیابی و مداخله را برای افرادی که دچار آسیبهای مغزی شدهاند، ارائه میدهند.
این رشته از روانشناسی بالینی همچنین به کسانی که نقصهایی در عملکرد مربوط به تروما یا زوال مغزی دارند هم توجه دارد. این متخصصان معمولا در مراکز مراقبتهای اولیه یا مطب خصوصی و همچنین در دانشگاه و محیطهای تحقیقاتی مشغول به کار هستند.
روانشناسی جنایی
روانشناسی جنایی یک زیرمجموعه از روانشناسی به شیوه بالینی است که به تلاقی روانشناسی و قانون میپردازد. پزشکان این عرصه خدمات ارزیابی، مشاوره و مداخله را برای کسانی که با سیستمهای عدالت کیفری یا مدنی درگیر هستند، ارائه میدهند.
آنها به دادگاه در تصمیم گیری قانونی مسائل مربوطه کمک میکنند. همچنین این متخصصان ممکن است در مراکز پزشکی قانونی، بیمارستانهای دولتی، موسسات اصلاح و تربیت و همچنین در محیطهای تحقیقاتی و بخش خصوصی کار کنند.
روانشناسی چند تخصصی
بسیاری از روانشناسان با انواع مختلفی از گروهها یا افراد کار میکنند. در حال حاضر، به نظر میرسد تقاضای فزایندهای برای نوع خاصی از روانشناسان بالینی چند تخصصی، مانند روانشناسان عصب شناسی قانونی و روانشناسان کودکان (کسانی که با کودکان در محیطهای روانشناسی سلامت کار میکنند) وجود دارد.
چگونه روانشناس بالینی شویم؟
بسیاری از علاقه مندان پس از بررسی این مهم که روانشناس بالینی کیست به تحصیل در رشتههای مختلف این علم اشتیاق نشان میدهند.
اگر جزو این افراد هستید باید بدانید که میتوان با شرکت در کنکور و حضور در دانشگاه در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکتری این رشتهها تحصیل کرد.
به یاد داشته باشید که پس از تکمیل تحصیلات خود در رشتههای روانشناسی بالینی میتوانید در مراکز زیر استخدام شوید.
- بهزیستی
- همه کلینیکهای روانپزشکی و روانشناسی
- همه مراکز مشاوره و خدمات بهداشت روان
- همه بیمارستانها
- تمامی مراکز خیریه و مددکاری اجتماعی
- تمامی مراکز بهداشتی و کلینیکهای محلی
- تمامی دانشگاهها
- تمامی زندانها
به یاد داشته باشید که برخی از مدارس، برای همکاری با کارشناسان روانشناس مدرک کارشناسی ارشد را هم میپذیرند. اما برای استخدام در بیمارستانها باید گواهینامه دکتری خود را دریافت کرده باشید.
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی چیست؟
برای درک بهتر این سوال که چه کسانی باید پیش روانشناس بالینی بروند و چه کسی به روانشناس عمومی مراجعه کند، باید تفاوت این دو رشته را متوجه شویم.
هر روانشناس عمومی به ۴ سال تحصیلات دانشگاهی به همراه ۲ سال کار عملی تحت نظارت کلینیکها نیاز دارد. این شخص، روانشناس حرفهای است که حداقل استانداردهای لازم را برآورده کرده و همچنین با شرکت در دوره آموزشی سالانه دانش خود را به طور مداوم توسعه میدهد.
افراد مشغول در این رشته شغلی میتوانند در چندین محیط مختلف مانند سلامت روان، آموزش و پرورش، سوء مصرف مواد مخدر، بازاریابی و ارتباطات، فناوری و سیاست عمومی کار کنند.
وقتی صحبت از یک روانشناس عمومی میشود، تمرکز خاصی روی یک شغل مشخص وجود ندارد و باعث میشود که آنها در زمینههای زیادی فعالیت داشته باشند.
در مقابل یک متخصص در روانشناسی بالینی هم همان پایه آموزشی را دارد که یک روانشناس عمومی داشته، اما تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری جداگانه) را به اتمام رسانده و همچنین زمان بیشتری برای همکاری در کلینیک لازم دارد. یکی از بزرگترین تفاوتهای روانشناس بالینی و روانشناس عمومی، حوزه تخصصی آنهاست.
روانشناسان بالینی حوزه عمل بسیار خاصتری دارند و عمدتا با مراجعانی که از شرایط سلامت روان رنج میبرند کار میکنند؛ زیرا آنها به طور گسترده در زمینه شناسایی، تشخیص و درمان بیماریهای روانی از خفیف تا شدید آموزش دیدهاند.
نکته مهم در مورد روانشناسی بالینی و عمومی
در حالی که هر دو متخصص قادر به تشخیص و توصیه راهکار است، نه یک روانشناس بالینی و نه یک روانشناس عمومی نمیتوانند دارو تجویز کنند. این کار توسط یک پزشک یا روانپزشک انجام میشود.
علاوه بر این، روانشناسان بالینی هر طرح درمانی را متناسب با اهداف و نیازهای سلامت روان بیمار خود تنظیم میکنند تا نه تنها از شرایط روانی آنها مراقبت کنند، بلکه کیفیت کلی زندگی آنها را افزایش دهند.
کدام یک برای ما مناسبتر است؟
فرقی نمیکند رویکرد کلیتری را انتخاب کنید، یا نگرانیهای خاصی دارید که میخواهید به آنها رسیدگی کنید، دستورالعملها و انتظارات واضحی توسط کد اخلاقی روانشناختی تنظیم شده است که احترام و همدلی را برای هر بیمار تضمین میکند.
برای انتخاب این متخصصان پرسیدن چند سوال از خودتان را شروع کنید:
- در چه مسائلی کمک میخواهم؟
- چند بار میتوانم با آنها ملاقات کنم؟
- به دنبال درمان طولانی مدت یا کمک کوتاه مدت هستم؟
- هزینه هر کدام چقدر است؟
علم روانشناسی بالینی زمان به درد شما میخورد که با یک بیماری روانی دست و پنجه نرم میکنید. در این وضعیت لازم نیست به تنهایی رنج بکشید، یک روانشناس بالینی میتواند شما را در هر مرحله از راه درمان، راهنمایی کند.
به یاد بسپارید برای هر مشکل فوری در روابط، خانواده یا کار، یک روانشناس عمومی به احتمال زیاد بهترین گزینه است.
آیا روانشناسی بالینی همان تراپی و مشاوره است؟
درمانگری که اغلب به عنوان «مشاوره» هم از آن یاد میشود، معمولا خدمات مشاوره یا روان درمانی را به مراجعان ارائه میدهد. این نوع فعالیت با درمان سنتی و فرایند ملاقات و گفتگو با مراجع برای کمک به حل و فصل احساسات، باورها، رفتارها و مسائل مشکلساز در رابطه پیش میرود.
همچنین وظایف و مسئولیتهای یک مشاور عبارتند از:
- مصاحبه، مشاهده و ارزیابی مشتریان از طریق گفتگوهای مداوم
- راهنمایی بیماران از طریق فرایندهای تصمیم گیری سالم
- استفاده از تکنیکهای گفتاردرمانی برای حمایت از بیماران
- برگزاری جلسات گروه درمانی
در مقابل روانشناس بالینی یک متخصص بهداشت روان است که معمولا آموزشهای تخصصی را تکمیل کرده و گواهینامه تشخیص و درمان اختلالات و بیماریهای روانی، رفتاری و عاطفی را دریافت میکند.
حوزه تشخیص این افراد پس از تحصیلات از جمله اختلالات شخصیت، اختلالات کمبود توجه و اختلالات وسواسی – اجباری و غیره خواهد بود. با این اوصاف وظایف و مسئولیتهای متخصص روانشناسی بالینی عبارتند از:
- ملاقات با بیماران برای ارزیابی شدت اختلالات یا مشکلات عاطفی، روانی یا رفتاری
- تشخیص بیماریهای موجود یا احتمالی
- ارائه درمان روانشناختی
- در صورت نیاز به نسخه، همکاری با روانپزشک
- تحقیق در مورد رفتار، فرایندهای فکری و احساسات انسان
با توجه به این موارد روانشناسان بالینی و درمانگران در آموزش و تخصصها متفاوت هستند. حتی اگر یک روانشناس بالینی و یک درمانگر هر دو آموزش و تجربه کار با مراجعان سلامت روان را داشته باشند، سطح تحصیلات آنها متفاوت است.
در مقابل بسیاری از درمانگران مدرک کارشناسی ارشد را در زمینه تخصصی خود مانند ازدواج و خانواده درمانی دریافت میکنند. به طور معمول، درمانگران همچنین برای حفظ مجوز خود به تحصیل و آموزش ادامه میدهند.
تفاوت اصلی در تخصصها است
با یک مرور مجدد انواع رشتههای روانشناسی به شیوه بالینی را به یاد خواهید آورد. همچنان به یاد داشته باشید که تراپی و مشاوره نیز میتواند انواع خاص خود را داشته باشد.
برای مثال مشاوران معمولا با زوجها و خانوادههایی سروکار دارند که با سلامت عاطفی و رفاه درگیر هستند. آنها ممکن است در مدارس، کلینیکهای مراقبتهای بهداشتی یا مراکز خصوصی کار کنند تا رویکرد سلامت روانی برای همه افراد جامعه را ترویج دهند.
همچنین درمانگران رفتاری، از راهبردهای روان درمانی مبتنی بر دستورالعمل تجربی برای کمک به بیماران در حل مسائل عاطفی و رفتاری استفاده میکنند.
این مورد تا حدود مشابه روانشناسی بالینی است. آنها ممکن است توسط مدارس و خدمات اجتماعی برای کار با کودکان دارای ناتوانیهای رفتاری و عاطفی استخدام شوند.
حوزه فعالیت آنها از جمله اختلال طیف اوتیسم، اختلال کمبود توجه و سایر اختلالات رفتاری و شناختی که بر عملکرد کودکان در زندگی روزمره تأثیر میگذارد، خواهد بود.
کلام آخر
در نهایت امر روانشناسان بالینی میتوانند از تستها و بررسیهای مهم برای درک بهتر رنجهای فرد استفاده کنند. تحقیقاتی که توسط آنها انجام میشود به ارائه اطلاعات برای خدمات برای کل جامعه کمک میکند.
این مسئله به نوبه خود به ارزیابی و درمان موارد فردی با اطلاعات مبتنی بر شواهد کمک میکند. این رشته همچنین دارای زیرمجموعههای مختلف است و گاهی با درمانگری اشتباه گرفته میشود.
چنانچه گمان میکنید نکتهای در این راهنما از نظر دور افتاده آن را در قسمت کامنتها درج کنید تا راهنمای این بخش نیز تکمیل شود.
سوالات متداول
در یک تعریف کلی میتوان گفت روانشناسان بالینی زمان وارد عمل میشوند که از مشاوران، تراپیستها و روانشناسان عمومی کار برنمیآید.
زمانی که استرس، اضطراب، اختلالات دو قطبی، ترس و مسائلی از این دست را با شدن زیاد تجربه میکنید. این مسئله حتما روی زندگی عادی شما تاثیر گذاشته و اطرافیان را نیز آزار میدهد.
مراجعه به متخصص روانشناسی بالینی به شما کمک میکند تا با روشهای ترکیبی گفتاردرمانی و سایر روشهای بالینی ثابت شده پیش رفته و درمان دقیقی برای وضعیت خود پیدا کنید.