تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی + معانی و کاربرد آن ها
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی چیست؟ آیا روانشناس همان روانپزشک است؟ روانشناس بالینی چه تواناییهایی دارد؟ آینده تحصیل در رشته روانشناسی عمومی و بالینی چگونه است؟
به دلیل همپوشانی زیاد دو رشته روانشناسی بالینی و عمومی بسیاری از افراد تفاوتی بین آنها قائل نیستند. فعالیت روانشناسان در حوزههای مختلف فارغ از نوع مدرک هم باعث شده که تفاوت این دو رشته بیشتر نادیده گرفته شود.
در این مقاله از ایده آل مگ این دو رشته را اساسی و مفهومی بررسی و تفاوتهای آنها را در زمینههای مختلف بیان میکنیم. با ما همراه باشید.
علم روانشناسی چیست و چه شاخههایی دارد؟
به طور کلی روانشناسی علم مطالعه ذهن و رفتار است. این علم، تاثیر فشارهای اجتماعی، عوامل زیستی و محیطی را بر نحوه رفتار، تفکر و احساس انسان بررسی میکند.
روانشناسان با استفاده از علم خود، اختلالات روان و مشکلات احساسی را در انسانها شناسایی و درمان میکنند.
علم روانشناسی شاخههای مختلفی دارد. انجمن روانشناسی آمریکا حدود 50 نوع علم روانشناسی را به ثبت رسانده است. مهمترین شاخههای علم روانشناسی عبارتند از:
- روانشناسی شناختی
- روانشناسی اجتماعی
- بالینی
- رشدی
- قانونی و جنایی
- دینی
- فرهنگی
- صنعتی و سازمانی
- شخصیتی
- عمومی
تعریف روانشناسی عمومی
روانشناسی عمومی، پایه و اساس علم روانشناسی است. در این شاخه، مباحث مقدماتی و بنیادی مثل یادگیری، هوش، حواس، حافظه، انگیزش، ادراک و احساسات بررسی میشود.
این بخش از علم روانشناسی به دنبال کشف ابعاد مختلف روان انسان است. در این علم، با طراحی آزمایشهای مختلف، روان انسان و چگونه بیمار شدن آن بررسی میشود.
تعریف روانشناسی بالینی
روانشناسی بالینی علم مطالعه، تشخیص و درمان آسیبهای روانی و رفتارهای غیرعادی است. در این علم با کمک نظریهها، تستها، مشاهده و روشهای درمانی، اختلالات رفتاری و روانی برطرف میشود. روانشناسی بالینی شناخته شدهترین و محبوبترین شاخه علم روانشناسی است.
درمان استرس، وسواس و افسردگی از مهمترین وظایف یک درمانگر بالینی است که با استفاده از روشهای درمانی شناختی رفتاری، رفتار درمانی شناختی، گروه درمانی و نوروفیدبک انجام میشود.
نوروفیدبک یکی از روشهای جدید درمان اختلالات روانی خفیف است. در این روش درمانی با کنترل امواج مغزی افراد، تغییر رفتار در آنها ایجاد میشود.
تاریخچه روانشناسی های بالینی و عمومی
بهتر است كه به تاریخچه دو تخصص هم نگاهی بیندازیم. روانشناسی بالینی از کلمه یونانی «kline» به معنی تختخواب و روانشناسی عمومی از لغت لاتین «Consulere» به معنی مشاوره گرفته شده است.
از لحاظ تاریخی، روانشناسی بالینی در کنار تختخواب بیماران ارائه میشد؛ در مقابل افراد برای برطرف کردن مشکلات خود به روانشناس عمومی مراجعه میکردند.
با گذشت زمان و تکامل هر دو تخصص، این دو علم در زمینههای مختلفی با هم همپوشانی پیدا کردند؛ به همین دلیل مشخص کردن تفاوتها و جدا کردن حوزههای کاری آنها سختتر شد.
حدودا از 100 سال پیش تا کنون علم روانشناسی برای برطرف کردن و درمان کردن بیماریهای روانی و مشکلات احساسی انسان به کار گرفته شد.
با شروع به کار کلینیکهای روانشناختی، روانشناسان بالینی شروع به درمان بیماریهای روانی انسانها کردند.
بررسی مهمترین تفاوت های روانشناسی بالینی و عمومی
روانشناسی عمومی (مشاوره) از زیرمجموعههای جدید روانشناسی نیست. این کلمه در واقع اصطلاح دیگری است که بطور کلی برای شناسایی رشته روانشناسی به کار میرود.
تفاوت روانشناسی عمومی و بالینی در این است که روانشناسی عمومی بررسی رفتارهای ذهنی و عملکردهای روانشناختی است؛ در حالی که شاخه بالینی آن، نه تنها یک مطالعه علمی است؛ بلکه یک قدم جلوتر است و به ارزیابی و سپس درمان بیماریهای روانی میپردازد.
روانشناسان بالینی تجربه و پیشینه انجام تستهای روانشناختی، تحقیق، مشاوره و درمان را دارند. هدف اکثر این روانشناسان پیشنهاد یک دوره اصلاح عمل یا درمان برای بهبود بهزیستی روان بیماران است.
تفاوت در تحصیلات و درسهای دانشگاهی
در روانشناسی عمومی هدف تربیت پژوهشگر روانشناس است (البته روانشناسان عمومی هم میتوانند مطب بزنند و کار مشاوره انجام دهند).
روانشناسی عمومی، روش تحقیق در روانشناسی، آسیبشناسی، فیزیولوژی و مبانی رشد از دروس مهمی است که یک روانشناس عمومی باید آنها را بخواند.
نظریههای رواندرمانی، فنون مصاحبه تشخیصی، روانشناسی پزشکی، روشهای آماری و پژوهشی در روانشناسی بالینی هم دروس مهم رشته روانشناسی بالینی هستند.
البته واحدهای درسی مثل روانشناسی رشد، آسیبشناسی و فیزیولوژی بین این دو شاخه مشترک هستند.
تفاوت در محیط کار
به دلیل گسترده بودن علم روانشناسی و پیشرفت علم و شناخت روان انسان، این دو شاخه همپوشانیهای زیادی دارند ولی بسته به موضوعی انتخابی روانشناس محیط کاری آنها میتواند متفاوت باشد.
محیط کار روانشناس عمومی
روانشناسان عمومی بیشتر در زمینه بهبود زندگی بیماران با استفاده از مشاوره، آزمایش روانشناسی، طراحی برنامههای تحقیقاتی مشغول هستند.
به عنوان مثال دوم باید به روانشناسی اشاره کنیم که بر روی استرس و کنترل آن کار میکند. در چنین حالتی او باید با افرادی مختلفی که استرسهای شغلی، استرس حضور در جامعه و … را دارند، مصاحبه کند.
با توجه به این دو مثال، محیط کار و افرادی که یک روانشناس عمومی با آنها سر و کار دارد به حوزه تخصصی بستگی دارد که او انتخاب میکند.
محیط کار روانشناس بالینی
برخلاف روانشناس عمومی، محیط کار برای یک روانشناس بالینی از قبل تعیین و تعریف شده است. او اغلب در مراکز پزشکی، کلینیکها، بیمارستانها، شرکتهای چند ملیتی، موسسات دانشگاهی و مناطق مشابه کار میکند.
وظایف شغلی عمومی برای روانشناسان بالینی شامل درمان اختلالات روانشناختی، طراحی مراحل درمان و جلوگیری از اختلالات اجتماعی و تشخیص بیماری باشد.
با افزایش استرس و مشکلات روحی در جامعه، افرادی که دچار مشکلات روحی میشوند، افزایش یافته است. این افراد بیشتر تمایل دارند که برای حل مشکلات خود توسط یک روانشناس بالینی ویزیت شوند.
یک روانشناس عمومی میتواند در یک دانشگاه مشغول به کار میشود و خدمات مشاورهای ارائه میدهد؛ ولی یک روانشناس بالینی بیشتر در بیمارستانها و کلینیکهای روانشناسی مشغول به کار است.
تفاوت در تواناییهای شغلی
فارغالتحصیلان هر دو گرایش باید برای انجام کار مشاوره از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مجوز دریافت کنند.
همان طور که گفتیم یک روانشناس عمومی در واقع یک پژوهشگر است. این افراد میتوانند در مراکز پژوهش بیماریهای روان، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مشغول به کار شوند. اگر یک روانشناس عمومی به کار مشاوره علاقه داشته باشد، میتواند مطب روانشناسی هم داشته باشد.
بازار کار این دو شاخه روانشناسی همپوشانی زیادی دارد؛ اما میزان اشتغال به کار فارغالتحصیلان روانشناسی بالینی بیشتر از شاخه عمومی است.
جهتگیری تئوری در روانشناسی بالینی و عمومی
باز هم هر دو رشته روانشناسی بالینی و عمومی در مورد نظریههایی که مورد مطالعه قرار میگیرند، با هم همپوشانی زیادی دارند.
با این حال، در این حوزه هم تفاوتهایی بین این دو شاخه وجود دارد. در روانشناسی بالینی، افراد بیشتر روی ترغیبهای روانکاوی و مسائل رفتاری متمرکز میشوند؛ در حالی که روانشناسی عمومی بر شناخت عوامل پژوهش میکند.
از نظر گرایش نظری، دانشجویان بالینی تحقیقات روانشناسی را ترجیح میدهند؛ در حالی که دانشجویان عمومی نسبت به رفتارهای شناختی گرایش دارند.
هر دوی این فارغالتحصیلان در فعالیتهای تحقیق و نظارت شرکت میکنند. با این حال، یک روانشناس عمومی معمولا با ارزیابی حرفهای و شغلی درگیر میشود، در حالی که یک روانشناس بالینی به دنبال آموزش، ارزیابی و پیشبینی است.
حوزههای تحقیقاتی مورد بررسی در روانشناسی بالینی و عمومی
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی در بحث تحقیقات بارزتر و قابل ملاحظهتر است. محققان شاخه بالینی بیشتر در زمینه علل ایجاد بیماریها و ناهنجاریهای روان تحقیق میکنند. با شناخت دلایل ایجاد ناهنجاریهای روانی، این محققان روشهای درمانی را پیشنهاد، بررسی و آزمایش میکنند. نتایج حاصل از تحقیقات شاخه بالینی به درمان بیماریهای روان کمک میکند.
در روانشناسی عمومی تحقیقات برای شناخت و بررسی رفتارهای ذهنی و عملکردهای روانشناختی انسان انجام میشود. پژوهشگران این رشته با طراحی آزمایشها و مطالعه نتایج حاصل از آنها به صورت پایهای اصول و بنیاد روان انسان را بررسی و کشف میکنند.
تفاوت روانشناس و روانپزشک
روانپزشکی علم بررسی و درمان مشکلات روان انسان است. یک روانپزشک مشکلات روان انسانها را با تجویز داروها درمان میکند. این اساسیترین تفاوت روانشناس و روانپزشک است.
در واقع یک روانشناس نمیتواند درمان بیماران را با داروها انجام دهد؛ در مقابل یک روانپزشک هم توانایی انجام گفتار درمانی را ندارد مگر آن که دورههای خاص آن را گذرانده باشد.
روانپزشک بعد از گذراندن دوره پزشکی عمومی، این رشته را به عنوان رشته تخصصی خود انتخاب و در آن تحصیل میکند.
روانشناسان معمولا در دوران دبیرستان در رشته ادبیات تحصیل میکنند و در دانشگاه هم رشته روانشناسی میخواند. روانشناس بعد از گرفتن مدرک ارشد یا دکتری میتواند به طور مستقل مطب داشته باشد و بیماران را درمان کند.
جلسات درمانی با روانپزشک کوتاهتر و معمولا ماهانه است؛ در مقابل جلسات درمان با یک روانشناس معمولا طولانیتر و نزدیکتر به هم است.
مسیر تبدیل شدن به یک روانشناس بالینی یا عمومی
برای متخصص شدن در هر دو شاخه باید تحصیلات دانشگاهی داشت. روانشناسی از رشتههای شناور است و همه افراد با هر نوع مدرک دیپلمی میتوانند آن را برای ادامه تحصیل انتخاب کنند.
فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی روانشناسی عمومی و بالینی میتوانند در شهرداریها، آموزش و پرورش، نیروی انتظامی، سازمان زندانها و … مشغول به کار شوند.
باید بدانید که با مدرک کارشناسی روانشناسی نمیتوان مطب تاسیس کرد و برای گرفتن مجوز آن باید کارشناسی ارشد یا دکتری داشت.
همه کسانی که به رشته روانشناسی علاقه دارند باید بدانند که این علم روز به روز در حال تغییر و گسترش است، به همین دلیل باید اهل مطالعه و به روز کردن اطلاعات خود باشند.
در مقطع کارشناسی ارشد هم میتوان وارد رشته روانشناسی شد؛ ولی فارغالتحصیلان روانشناسی بالینی و عمومی که مدرک کارشناسی غیرمرتبط دارند باید برای دریافت مجوز مطب دورههای خاص سازمان نظام روانشناسی و آزمون آن را با موفقیت بگذرانند.
تحصیل در کدام رشته بهتر است؟
همه فارغالتحصیلان مقطع ارشد و دکتری روانشناسی عمومی و بالینی میتوانند مطب تاسیس کنند؛ روانشناسان عمومی به کار مشاوره و روانشناسان بالینی به کار درمان بیماران بپردازند.
با یک دید کلی میتوان گفت که امکان استخدام یک روانشناس بالینی در سازمانهای دولتی بیشتر است. موسسات تحقیقات روان، بیشتر تمایل دارند که از متخصصان روانشناسی عمومی استفاده کنند؛ البته باید گفت که تعداد این موسسات و موقعیتهای شغلی آنها محدود است.
بهترین دانشگاههای ایران در رشته روانشناسی
وزارت علوم هر چند سال یک بار با بررسی جامع، بهترین دانشگاههای ایران در رشتههای مختلف را معرفی میکند. این وزارتخانه در آخرین آمار منتشر شده، دانشگاههای زیر را به عنوان بهترین دانشگاههای ایران در رشته روانشناسی معرفی کرد؛
- دانشگاه تهران
- دانشگاه شهید بهشتی
- دانشگاه علامه طباطبایی
- دانشگاه فردوسی مشهد
- دانشگاه اصفهان
- دانشگاه شیراز
- دانشگاه تبریز
- دانشگاه الزهرا
- دانشگاه خوارزمی
کلام پایانی
همان طور که خواندید مشخص کردن تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی کمی سخت است؛ چون این دو رشته همپوشانیهای زیادی دارند. صدور مجوز مطب برای هر دو گروه فارغالتحصیلان هم سبب شده که مردم برای حل مشکلات خود به هر دو گروه مراجعه کنند و فرقی میان آنها قائل نشوند.
روانشناسان عمومی بیشتر به بررسی مشکلات رفتاری و اصلاح آنها میپردازند و روانشناسان بالینی بر روی بیماریهای روانی و درمان آنها تمرکز دارند.
با پیشرفت هر روزه علم روانشناسی ممکن است کم کم مرزهای این دو شاخه محو و با یکدیگر ادغام شوند؛ در مقابل شاید تحقیقات بیشتر باعث پررنگ شدن تفاوتها و حذف همپوشانیها شود.