خشونت خانگی چیست و چه انواعی دارد – انواع خشونت خانگی
انواع خشونت خانگی و آسیبهای ناشی از آن در خانواده و اجتماع، تاثیرات جبرانناپذیری را به همراه دارد. آشنایی با این نوع خشونتها و راههای مقابله با آن، میتواند به محکم کردن پایههای اصلی زندگی و برطرف کردن آسیبهای بهبار آمده کمک کند.
انواع خشونت خانگی علیه زنان، کودکان یا حتی مردان، واقعیت تلخ بخشی از جامعه است. برای افرادی که در چنین خانوادههایی زندگی میکنند، خانه، یعنی همانجایی که درواقع باید نقطه آسایش باشد، تبدیل به باتلاقی میشود که از آن فراری هستند. متاسفانه درصد بیشتری از قربانیهای خشونت خانگی، شامل زنان و کودکان میشود.
در این مطلب از مجله ایده آل مگ، قصد داریم شما را با انواع خشونتهای خانگی و از همه مهمتر، راههای مقابله با آن آشنا کنیم؛ پس با ما همراه باشید.
خشونت خانگی چیست؟
خشونت خانگی یعنی شخصی در یک خانواده، «اجبار، تهدید، تحقیر و خشونت» را علیه دیگر اعضا، داشته باشد تا بتواند کنترل همهچیز را در دست خودش بگیرد. درواقع میتوان انواع خشونت، همراه با سوءاستفاده را خشونت خانگی نامید؛ چراکه آسیب جسمی و روحی را باهم در برمیگیرد.
سازمان بهداشت جهانی، در آمارهای خود اعلام کرده است که تقریبا یکسوم زنان 15 تا 49 ساله، از خشونت شریکزندگی خود رنج میبرند. همچنین سال 1400 در ایران، حدود 75 هزار زن و کودک با آسیبهای جسمی (به دلیل خشونت خانگی) به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
در بیشتر موارد، تلاش شخص برای کنترل و تسلط بر همسر یا فرزند خود، منجر به خشونت خانگی میشود. این متجاوزین خشن، از احساس ترس در طرف مقابل خود سوءاستفاده میکنند.
مطالعات اجتماعی نشان میدهند که اولین قربانیان خشونت در محیط خانه، کوچکترین اعضای خانوادهها هستند. امروزه خشونت خانگی علیه کودکان، بسیار زیاد شده که متاسفانه تاثیر روانی بدی در شکلگیری شخصیت کودک دارد.
دومین قربانی این مسئله، زنان هستند. خشونت خانگی علیه زنان، بنیان خانواده را نشانه میگیرد. چراکه در هر خانهای، زنان گرمی و نشاط آن را به ارمغان میآورند و خشونت خانگی علیه زنان، درواقع همه آنچه برای شکلگیری یک خانواده منسجم نیاز دارد را از بین میبرد.
انواع خشونت خانگی علیه زنان
خشونت خانگی علیه زنان بسیار شایع است. خصوصا در جوامع مردسالار، بهوفور دیده میشود که این موضوع، تاثیرات منفیای در خانواده و اجتماع بهجا گذاشته است. برای کنترل خشونت خانگی علیه زنان، ابتدا باید انواع خشونت خانگی را موردبررسی قرار دارد که در این قسمت قصد داریم به شرح انواع آن بپردازیم.
خشونت جسمی
در انواع آزارهایی که در خانواده رخ میدهد، خشونت جسمی، بسیار زیاد گزارش میشود. انواع خشونت جسمی علیه زنان، ممکن است با ضرب و شتم، مشت زدن، لگدزدن، کشیدن مو، هل دادن، خفه کردن، زخمی کردن شروع شود و گاهی به سوزاندن و حتی تهدید جانی هم ختم شود.
در انواع شدید خشونت جسمی، زندانی کردن، جلوگیری از دسترسی به نیازهای اولیه مثل تغذیهوبهداشت و آسیب به وسایل خانه یا حیوانات خانگی، دیده میشود. این نوع خشونت خانگی علیه زنان، جزو خطرناکترین خشونتهایی است که افراد ممکن است آن را تجربه کنند.
در این نوع از خشونت خانگی، جان زنان در خطر است. در اکثر مواقع، زنان قادر به دفاع از خود نیستند و بهراحتی قربانی این نوع خشونت میشوند. آثار بهجامانده از این نوع خشونت، گاهی تا مدتهای طولانی باقی میماند و بهبودی آن، نیاز به زمانی طولانی دارد که مسئلهای بسیار آزاردهنده است.
خشونت کلامی
این نوع خشونت خانگی علیه زنان مستقیما اعتمادبهنفس و استقلال زنان را نشانه میگیرد که پیامدهای آن احساس پوچی، اضطراب، دوری از مشارکت اجتماعی و درنهایت خودنابودی میشود. خشونت کلامی تنها به پرخاشگری یا فحاشی ختم نمیشود و انواع مختلفی دارد.
تاثیر منفی این نوع خشونت، به روح و روان زنان آسیب خواهد زد و در اکثر موارد، منجربه خودکشی و پایان زندگی آنها میشود؛ چراکه تحمل شرایط برایشان بسیار طاقتفرسا بوده و در یکلحظه تصمیم به خلاصی از شرایط میگیرند.
خشونت کلامی شامل بیان هرگونه سخن نابجا و تند است که شامل اظهارنظر منفی، تحقیر، تمسخر، تهدید، بیاحترامی و مجادله باشد. در انواع خشونت خانگی، معمولا خشونت کلامی علیه زنان، نوعی از تبعیض جنسیتی شناخته میشود.
خشونت کلامی علیه زنان همچنین میتواند شامل نگرانیهای زیادی باشد، ازجمله: اجبار در ازدواج، تهدید به جرم و جنایت، تحریک به خودکشی، توهین به گروههای زنانی خاص (مانند زنان سیاهپوست، برخی فرهنگها و مذاهب)، توهین به بدن زنان و استفاده از زبان تنفرآمیز در برابر آنها.
این نوع خشونت، ممکناست در همه جوامع و بخشهای زندگی، ازجمله در بین خانوادهها، محل کار، رسانهها و حتی شبکههای اجتماعی نیز وجود داشته باشد. خشونت کلامی از انواع خشونتهای خانگی است که برای زنان آسیبهای جدی روانی و فیزیکی بههمراه دارد و باعث افزایش خطر بروز اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و استرس میشود.
خشونت عاطفی
در این نوع خشونت، احساسات طرف مقابل، همیشه نادیده گرفته میشود. احساسات و عواطف است که رابطه را محکم و ماندگار میکند؛ نادیده گرفتن نیازهای عاطفی مثل دوست داشتن، محبت کردن یا حتی عدم برقراری رابطهجنسی، فرد را تحتفشار قرار داده و آزار میدهد. برای زنان تصور اینکه در کنار کسی زندگی کند که وجودش را نادیده میگیرد، غیرقابلباور و بهشدت آزاردهنده است.
خشونت عاطفی علیه زنان، شامل رفتارهایی است که باعث اذیت و صدمه رساندن به زنان میشود، درحالیکه بهظاهر نشانهای از خشونت جسمی وجود ندارد. این نوع از خشونت، به شکل گستردهای در سراسر جوامع دیده میشود و میتواند به شکلهای مختلفی همچون تحریک، ایجاد استرس ناشی از تهدید و اذیت، از دست دادن کنترل بر روی زندگی و دیگر موارد، ظاهر شود.
بیشتر خشونتهای عاطفی، از طرف شریک زندگی افراد صورت میگیرد، اما شامل فامیل و دیگر افراد نیز میشود. این نوع خشونت معمولا بهصورت تدریجی و بهآرامی شروع میشود، اما پس از مدتی، بهشدت افزایش مییابد. برخی از علائم در زنانی که قربانی خشونت عاطفی هستند، ازجمله موارد زیر است:
- عدم اعتمادبهنفس و تحقیر کردن خود
- احساس تحریک و ترس از شریک زندگی
- کاهش رضایت از زندگی و افزایش سطح استرس
- اختلال در خواب و روابط اجتماعی
- افزایش مصرف الکل و مواد مخدر
- افزایش ریسک ابتلا به اختلالات روانی، مانند افسردگی و اضطراب
برای جلوگیری از خشونت عاطفی علیه زنان، نیاز به فرهنگسازی و آموزش در مورد روابط سالم، احترام به حقوق زنان و همچنین ارائه خدمات حقوقی و روانی مناسب به آنها است. علاوهبراین، قانونگذاری و اجرای مستمر و دقیق آنها، باعث کاهش چشمگیر این نوع خشونتها خواهد شد.
خشونت جنسی
خشونت جنسی آزاردهندهترین نوع خشونت خانگی علیه زنان است که در آن، شریک زندگی یا شخصی دیگر، زن را بدون رضایتش، وادار به رابطه جنسی در شکلهای مختلف میکند. تجاوز جنسی به زنان با زور و خشونت، یکی از انواع آزار در خانواده است که نهتنها جسم، بلکه روح و روان او را مورد آسیب قرار میدهد. این نوع خشونت، با تکیهبر ناتوانی زن در دفاع از خود یا احساس گناه و ترس از آبرو انجام میشود و با تحقیر زن و توسل به زور اتفاق میافتد.
خشونت جنسی علیه زنان به معنای هرگونه اقدام ناخواسته و ناپسندیده از سوی یک مرد برای نفوذ به بدن و شخصیت زن است. این اقدامات، ممکن است شامل تجاوز، خودکفایی جنسی، کودکآزاری جنسی، ربودن و دیگر اقدامات نابجا به حرمت و حقوق زنان باشد.
این نوع خشونت میتواند عواقب جسمی و روانی جدی را برای زنان داشته باشد. برخی از این عواقب، شامل: آسیبهای بدنی مانند صدمات و شکستگیهای جسمی، بارداری ناخواسته، عفونتهای رحمی و ایدز میشود. درحالیکه عواقب روانی، شامل: اختلالات اضطراب، افسردگی، از بین رفتن روابط بین فردی، کاهش اعتمادبهنفس و اختلال در روابط خانوادگی است.
تمام جوامع باید در برابر انواع خشونت خانگی مقاومت کرده و با شکستن تابوهای جامعه، در پیشگیری از این نوع خشونت، اقدام کنند. همچنین، آموزشهای بهداشتی و اطلاعات مورد نیاز، باید در مدارس و دیگر مکانها ارائه شود تا افراد با مخاطرات خشونت جنسی آشنایی پیداکرده و بتوانند از خود و دیگران محافظت کنند.
خشونت مالی
خشونت مالی با قصد وابستهسازی زن از لحاظ مالی انجام میشود. شخص متجاوز در این نوع خشونت، منابع مالی زن را بهشدت مورد کنترل قرار داده و دسترسی او به پول، کار یا تحصیل را قطع یا محدود میکند.
در بسیاری از جوامع، حتی اگر یک زن توانایی کار کردن داشته باشد، دستمزد او کمتر از دیگران خواهد بود و امروزه این نوع خشونت علیه زنان، بسیار دیده میشود.
این نوع خشونت، میتواند باعث ایجاد فشار روحی و اقتصادی برای زن شود و بهصورت غیرمستقیم بر روی حقوق، آینده مالی و استقلال او تأثیر بگذارد. بسیاری از زنان، ممکناست برای جلوگیری از ایجاد تنش در رابطه خود، نارضایتی خود را بیان نکنند و این مسئله باعث میشود که خشونت مالی بهعنوان یک شکل از خشونت علیه زنان پنهان شود؛ بنابراین، تشخیص آن، بسیار مهم است.
برای جلوگیری از خشونت مالی علیه زنان، حمایت و پشتیبانی از آنها و ترویج فرهنگ برابری جنسیتی در جامعه، بسیار مهم است. همچنین باید قوانین و مقررات مربوط به حقوق زنان، برای جلوگیری از خشونت مالی علیه آنها بهدرستی اجرا شود؛ بهعنوانمثال، برخی قوانین از شرکت کردن زنان در تصمیمگیریهای مالی اجتناب میکنند که باید تغییر داده شوند.
علاوهبراین، افزایش آگاهی درباره مشکلات خشونت مالی علیه زنان و سازمانهایی که به آنها کمک میکنند، میتواند در پیشگیری از این نوع خشونت موثر باشد. همچنین باید به زنان کمک کرد تا شجاعت و قدرت لازم را برای گزارش این نوع از خشونت داشته باشند. در کل، خشونت مالی علیه زنان، یکی از مسائل جدی است که باعث میشود تا از حقوق و استقلال خود، دور باشند.
انواع خشونت خانگی علیه کودکان
از انواع آزار در خانوادهها میتوان به خشونت خانگی علیه کودکان اشاره کرد که به افراد زیر 18 سال، اعمال میشود. این نوع خشونت، تاثیرات منفی بسیاری در شکلگیری شخصیت کودک دارد و به دستههای مختلفی تقسیم میشود. در این بخش، قصد داریم که به توضیح انواع خشونت علیه کودکان بپردازیم.
- حملات فیزیکی و آسیبهای جسمی
- کنترل رفتاری
- تجاوز و آزارهای جنسی
- محدودیت مالی
- جلوگیری از رشد روانی و شخصیت کودک
- عدم تغذیه صحیح و جلوگیری از رشد جسمی
حملات فیزیکی و آسیبهای جسمی
به مجموعه اقدامات فیزیکی که به جسم کودک آسیب وارد کند، خشونت جسمی گفته میشود. خشونت جسمی باهدف کنترل تمامیت وجودی کودک صورت میگیرد که ممکناست شامل ضربوشتم، بستن با طناب یا هر چیزی شبیه به آن، کوبیدن به درودیوار، سوزاندن تن با اجسام داغ.
این شکل از خشونت، از طرف افراد مختلف، با بهانه حفظ آبرو یا حتی کنترل کودک برای رسیدن به خواستههای غیرمعقول، انجام میشود. در اغلب موارد، این ترس است که در کودکان باعث تسلیم شدن در برابر خواستههای شخص متجاوز میشود. کودکان در مقابل تهدید، بیپناه هستند و برای رسیدن به آرامش، خیلی زود تسلیم میشوند.
کنترل رفتاری
کنترل رفتاری ممکن است به نظر برخی افراد، یکی از انواع خشونت خانگی و جایگزینی نامناسب برای ایجاد روابط صحیح در خانواده به نظر برسد. به همین دلیل، در صورت استفاده از این روش، باید دقت و همراهی مشاوران تخصصی را مدنظر قرار داد.
کنترل رفتاری بهعنوان یک شیوه پیشگیری و مداخله در خشونت خانگی علیه کودکان، میتواند مفید واقع شود. کنترل رفتاری شامل فرایندهایی است که هدف آن کاهش رفتارهای نامطلوب و تقویت رفتارهای مثبت است. بااینحال، باید توجه داشت که این روش باید بهصورت محدود و در کنار سایر روشهای ترمیمی به کار گرفته شود. علاوه بر این، این روش نباید بهعنوان جایگزین دیگر روشهای ترمیمی مانند درمانهای روانی و مشاوره استفاده شود.
استفاده از کنترل رفتاری ممکن است شامل تعیین مرزهای مناسب برای رفتارهای کودکان، تعیین توقفهای مناسب برای رفتارهای نامطلوب و تقویت رفتارهای مثبت شامل ستایش و پاداش باشد. بهعنوانمثال: این روش ممکناست شامل تعیین محدودیت زمانی برای استفاده از اینترنت یا تلفنهمراه باشد که با توجه به سن کودک، بهصورت مناسب تعیین میشود.
تجاوز و آزارهای جنسی
از جمله خشونت خانگی علیه کودکان که تاثیرات منفی زیادی به همراه دارد، تجاوز و آزارهای جنسی کودکان است. این نوع خشونت، با اعمال زور برای لذت جنسی، از طرف شخص بزرگسال یا نوجوان انجام میشود. کودک بیدفاع و ناتوان، راهی جز تسلیم ندارد و قربانی این حادثه میشود.
آثار مخرب این خشونت خانگی علیه کودکان، شامل شبادراری، افت تحصیلی، گوشهگیری، افسردگی، اختلالات روانی کودکان و صدمهزدن به خود میشود. در این مورد، حس گناه و شرمندگی در کودک باعث گوشهگیری او شده و ازآنجاییکه نمیتواند احساسات خود را بیان کند، دچار آسیبهای روانی شده و دست به اعمال عجولانه یا غیرارادی میزند.
محدودیت مالی
از دیگر انواع آزار در خانواده علیه کودکان، محدودیت مالی است که به شکل کار اجباری در ساعات طولانی و ضبط درآمد کودک به نفع بزرگسال انجام میشود. در این نوع خشونت علیه کودکان، معمولا کودک از تحصیل بازمانده و قربانی کسب درآمد برای مخارج خانه و خانواده یا فرد متجاوز میشود.
جلوگیری از رشد روانی و شخصیت کودک
مجموعهای از ویژگیهای روانشناختی نسبتا پایدار در هر انسانی، شخصیت او را شکل میدهد. اساس شخصیت هر فردی در دوران کودکی شکل میگیرد، از این جهت سنین 2 تا 6 سالگی، اهمیت بالایی دارد.
خشونت خانگی علیه کودکان، در شکلگیری شخصیت کودک، اختلال ایجاد میکند. هر نوع خشونتی که احساسات، عواطف، استقلال و شجاعت کودک را تحت تاثیر قرار دهد، مانع رشد شخصیتی کودک شده و نتیجه نامطلوبی برای آینده او در برخواهد داشت.
عدم تغذیه صحیح و جلوگیری از رشد جسمی
فراهم نشدن مواد غذایی کافی و لازم برای کودک که از حداقل نیازهای اوست، باعث عدم تغذیه صحیح و جلوگیری از رشد جسمی کودک میشود. این مسئله قطعا در عملکرد کودک چه از نظر جسمی و چه از نظر فکری تاثیر زیادی داشته، از او فردی ضعیف و ناتوان میسازد و آینده کودک را در خطر قرار میدهد.
چگونه با خشونت خانگی مقابله کنیم؟
خشونت خانگی ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد. این موضوع به جنسیت یا سنین خاصی محدود نمیشود. در هر خانوادهای ممکناست از طرف پدر، مادر، برادر یا خواهر و حتی آشنایان و اقوام دور و نزدیک، خشونت خانگی صورت گیرد؛ اما مسئله مهم این است که فرد باید راههای مقابله با آن را آموخته تا از قربانی شدن خود جلوگیری کند.
انواع خشونت خانگی میتواند با تهدید و توهین زبانی آغاز شود و با خشونت، آسیب جسمی، عاطفی و روانی ادامه یابد که روح انسان را مورد آزار قرار میدهد. اولین کار این است که انسان، نشانههای خشونت خانگی را خوب ببینید، آن را بیان کند و اجازه ندهد که این مسئله زیر سایه ترس باقی بماند.
خجالت، شرم و ترس، افراد را قربانی میکند؛ اما باید توجه داشت که علاج واقعه قبل از وقوع باید اندیشیده شود. درواقع باید قبل از همه اینها، با خشونتهای خانگی آشنا شد. اینکه هر فرد بداند انواع خشونت خانگی چیست و چه چیزهایی را شامل میشود، خود به کاهش عواقب ناشی از آن کمک میکند. داشتن اطلاعات کافی درباره انواع آزار در خانواده، باعث میشود که هر فرد بداند چگونه با هرکدام مقابله کند. در ادامه، به روشهای مقابله با خشونت خانگی میپردازیم:
1. بالا بردن آگاهی عمومی
مهمترین نکته در این مسئله، افزایش سطح آگاهی جامعه درباره خشونت خانگی و انواع آزار در خانواده است. خانوادهها باید دراینباره باهم تبادل اطلاعات داشته باشند تا بتوانند معضلات ناشی از آن را شناسایی و برطرف کنند. کنترل خشم و پیدا کردن راهکار مناسب، ازجمله مسیرهای روبهرو شدن با این معضل اجتماعی است.
2. آموزش زوجین
شرکت در جلسات مشاوره قبل از ازدواج برای زوجین، خصوصا زوجهای جوان بهشدت پیشنهاد میشود؛چراکه باعث ایجاد آگاهی کافی در آنها شده و به کنترل هرچه بهتر اینگونه مسائل، کمک میکند. اینکه یک شخص بهعنوان یک مرد، چگونه خشم خود را کنترل کند یا بهعنوان یک زن چه واکنشی در مقابل خشونت خانگی نشان دهد، بسیار مهم است.
بنابراین، اگر فرد از قبل با انواع خشونت آشنا شده باشد و راههای مقابل با آن را بداند، کنترل این مسئله و برطرف کردن آن برای او راحتتر خواهد بود. خصوصا در هنگام تشکیل خانواده، این مسئله اهمیت بیشتری پیدا میکند. پس برای شرکت در جلسات مشاوره قبل از ازدواج، باید برنامهریزی داشت و به این جلسات توجه ویژهای نمود.
3. آموزش صحیح کودکان
محیط خانه برای کودک، الگوی تاثیر گذاری دارد. اگر محیط خانه مملو از مهربانی، همدلی و مسئولیتپذیری باشد، ناخودآگاه کودک یاد میگیرد که باید روش درست را در زندگی پیش بگیرد.
با توجه به الگوهای درستی که یک کودک در زندگی داشته، هرگونه خشونت و اهانت را زشت و ناپسند میداند و از گسترش آن جلوگیری میکند. حتی در آینده میان دوستان و همکاران خود تبدیل به یک الگوی صحیح تمامعیار میشود.
درواقع میتوان گفت با سرمایهگذاری در این زمینه و استحکام پایههای تربیتی کودکان در هر خانواده، میتوان به مقدار چشمگیری آسیبهای ناشی از انواع خشونت خانگی علیه زنان و کودکان را کنترل کرد.
راه حل های عملی پیشگیری از خشونت خانگی
1. مراجعه به روانشناس
مراجعه به روانشناس ماهر میتواند به افراد کمک کند تا از بهترین راهکار استفاده کنند؛ چه یک قربانی باشد، چه شخصی که قادر به کنترل خشم و احساسات خود نیست و دیگران را قربانی میکند.
در هر صورت، افراد نیاز به یک روانشناس زبده دارند تا در پیمودن این مسیر پرفرازونشیب، آنها را یاری کند. مراجعه مستمر به روانشناس تا رسیدن به نتیجه قطعی، باید جدی گرفته شود. انجام دادن این کار به شکل اصولی، مساوی با کامیابی است.
2. ایجاد تغییر در محیط یا ترک آن
اگر عواملی هستند که باعث تشدید معضل در فرد میشوند، حتما باید آن را تغییر دهند؛ مثلا نور، سروصدای زیاد یا بههمریختگی و شلختگی، برخی افراد را عصبی میکند و باعث میشود که کنترلی بر رفتار خود نداشته باشند. پس باید نور را تنظیم کنند یا از رفتن به مکانهای پر سروصدا بپرهیزند. خانوادهها نیز باید این مسئله را در اعضای خود شناسایی کنند و با کنترل موقعیت، شرایط را بهبود بخشند.
3. مشورت با دیگران و تغییر نظر
در بسیاری از مواقع که افراد پر از افکار منفی شده یا تحتفشار خشم قرارگرفتهاند، ممکن است رفتارهای نادرستی داشته باشند. ازاینرو بهتر است با یک فرد دانا و آرام مشورت کنند تا بتوانند بر آن احساسات، تسلط داشته باشند. این موضوع باعث میشود تا فرد، از رفتارهای نابهنجار دوری کند. درواقع میتوان گفت که این «تصمیمات درست» است که همهچیز را اصولی پیش میبرد.
4. یادگیری مهارت حل مسئله
افرادی که مورد ظلم قرار میگیرند از خودشان خشم و عصبانیت بروز میدهند. خشمی که نهتنها هیچ مسئلهای را حل نمیکند، بلکه باعث بروز مشکلات دیگر در خود شخص میشود. بهترین کار در این مورد، یادگیری مهارت حل مسئله است.
حل مسئله به فرد کمک میکند تا بهجای خشمگین شدن، فکر کند، بهترین راهکار را بیابد و در سریعترین زمان ممکن، مسئله را حل کرده و اوضاع را سامان دهد. شرکت در جلسات حل مسئله و تمرین کردن در این زمینه، بعد از مدتی آسایش را بههمراه خواهدداشت.
5. بروز خشم به روشی مناسب
فروخوردن خشم باعث سرخوردگی میشود، پس کسی نباید انتظار داشته باشد که فرد خشم خود را نشان ندهد. بلکه انتظار میرود با رفتار درست و مناسب آن را بروز دهد؛ مثلا با بیان دلایل معقول و رفتار شایسته، ناراحتی و عصبانیت خود را بیان کند تا باعث آسیب روحی و روانی نشود.
اینکه همه افراد بتوانند خشم را درست و اصولی بروز دهند، باعث میشود دیگران بیشتر و بهتر به آنها گوش دهند. درواقع این عمل باعث میشود، آنها نیز بهترین خود را بروز دهند و این موضوع، فرد را از هرگونه آسیب دور میکند.
کلام آخر
در هر جای دنیا که باشید، آموزش و آگاهی حرف اول را میزند. خصوصا در مسئله مهمی مانند خانواده که تمام پایههای زندگی را تشکیل میدهد. برای داشتن جامعهای شاد و سالم، باید خانوادهای سالم پرورش داد.
شناخت زمینههای بروز انواع خشونت خانگی و تلاش برای بهبود شرایط، کمک میکند تا زودتر به زندگی ایدهآل خود دست پیدا کنید؛ درنتیجه، آموزش برای داشتن خانوادهای مستحکم و سالم را جدی بگیرید.
سوالات متداول
خشونت خانگی چیست؟
خشونت خانگی یعنی شخصی در یک خانواده، اجبار، تهدید، تحقیر و خشونت را علیه دیگر اعضا، بکارگیرد تا بتواند کنترل همه امور را در دست داشتهباشد.
انواع خشونت خانگی علیه زنان چیست؟
خشونت علیه زنان، شامل: خشونت جسمی، خشونت کلامی، خشونت عاطفی، خشونت جنسی و خشونت مالی است.
انواع خشونت خانگی علیه کودکان چیست؟
حملات فیزیکی و آسیبهای جسمی، کنترل رفتاری، تجاوز و آزارهای جنسی، محدودیت مالی، جلوگیری از رشد روانی و شخصیت کودک، عدم تغذیه صحیح و جلوگیری از رشد جسمی او، از انواع خشونت خانگی علیه کودکان است.