نقدی بر سریال مرداب: یک سریال ترکی مهیج!
این روزها بازار پخش سریال در شبکه نمایش خانگی بسیار داغ است و هر روز یک مجموعه جدید روی خروجی پلتفرمهای پخش قرار میگیرد.
طبیعی است که انتخاب یک سریال خوب در بین صدها عنوانی که وجود دارد، کار سختی است.
این حجم عظیم از سریالهای موجود، نه تنها مخاطبان را برای انتخاب مجموعهای که باب طبعشان باشد، سردرگم می کند، بلکه بارها پیش آمده که پس از صرف وقت و هزینه و تماشای چند قسمت از یک مجموعه، متوجه شدهاند برخلاف تبلیغات و بهره گیری از بازیگران معروف، آن چیزی که تصور میشد، نیست و ارزش پیگیری ندارد.
در این میان، مدتی است که پلتفرم فیلمنت «سریال مرداب» را عرضه کرده است، سریالی که پس از تجربه موفق «پوست شیر»، بار دیگر نام این پلتفرم را مطرح کرده است.
البته مرداب در عمل جانشین سریال «قهوه ترک» در کنداکتور فیلمنت شده اما قهوه ترک کیفیت چندان بالایی نداشت و نتوانست آنطور که پوست شیر محبوب شده بود، مخاطبان را راضی نگه دارد.
از کمدی به جنایی
سریال مرداب ساخته برزو نیکنژاد است، کارگردانی که بیشتر به خاطر مجموعه «دردسرهای عظیم» که از تلویزیون پخش میشد، شناخته شده است.
سریال طنز دردسرهای عظیم با بازی خوب جواد عزتی و الناز حبیبی با اقبال گسترده مخاطبان روبرو شد و نام نیکنژاد را سر زبانها انداخت.
این کارگردان در یکی از آخرین کارهایش نیز «آفتاب پرست» را در شبکه نمایش خانگی داشت، یک مجموعه طنز دیگر که البته به هیچوجه در اندازههای دردسرهای عظیم نبود و با وجود بهره بردن از بازیگران نسبتا خوب، به دلیل ضعف مشهود فیلمنامه نتوانست چنان که باید و شاید موفق از آب دربیاید.
حالا نیکنژاد پس از تجربههای متعدد در عرصه طنز، با مرداب یک کار درام-جنایی را روانه بازار کرده و موفقیت نسبی نیز به دست آورده است.
بازیگران حرفهای
مرداب سوپراستار ندارد، اما پر از بازیگران خوب و حرفهای است که نقشهایشان را به بهترین وجه ممکن ایفا میکنند. امیر جعفری در نقش رییس بیرحم یک باند خلافکار، بازی باورپذیری داشته و توانسته به واسطه وسعت صدا، جثه درشت و چهره زمخت خود در این اثر جنایی بدرخشد.
پانتهآ پناهیها و شهرام حقیقت دوست هم در نقش یک خواهر و برادر شمالی که با خرده خلاف روزگار میگذرانند و ناگهان درگیر یک ماجرای بزرگ و پیچیده میشوند، نمایش بسیار خوبی دارند و نشان میدهند که چرا به عنوان بازیگران حرفهای که نقش را خوب میشناسند، شناخته میشوند.
مهدی هاشمی هم پس از بازی در قسمتهای ابتدایی سریال، در انتها بار دیگر وارد میشود و نقشی کلیدی پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: 15 تا از ترسناک ترین فیلم های جهان +تریلر : آماده جیغ زدن شوید
بیشتر بخوانید: 30 بهترین فیلم های جهان: یک لیست متفاوت!
چیدمان نقشها و بازیگران در این مجموعه به شکلی است که سریال مرداب یک نقش اصلی مشخص ندارد و چند شخصیت محوری، داستان آن را به پیش میبرند؛ که البته این عجیب نیست.
در فیلمنامه سریال مرداب، داستان کاراکترهای مختلف در شهرهای مختلف همزمان روایت می شود و طبیعی است که چند نقش محوری، وظیفه پیش بردن داستان را برعهده داشته باشند.
البته فیلمنامه در زمینه قصهگویی چندان غنی نیست و با وجود زمان زیادی که معمولا در سریال وجود دارد و دست نویسنده و کارگردان را برای شخصیتپردازی باز میگذارد، قصههای فرعی زیادی روایت نمیشود و شخصیتها یک بعدی و سطحی باقی میمانند، اما بازیهای خوب باعث نجات سریال میشود و بیننده را پای تلویزیون نگه میدارد.
ویژگیهای متمایز
سریال مرداب برخلاف بسیاری از مجموعههای دیگر در تلویزیون و یا شبکه نمایش خانگی، لوکیشن شهری و به ویژه تهران را به عنوان محل اصلی روایت خود انتخاب نمیکند و بخش عمده داستان در یک دامداری که امیر جعفری در نقش شکیب مالک آن است و همچنین در شمال کشور، جایی که خواهر و برادر خلافکار زندگی میکنند، می گذرد.
در واقع استفاده درست از لوکیشن فیلم یکی از نقاط قوت این سریال محسوب میشود.
به این اضافه کنید قاببندی و تصویربرداری بسیار حرفهای را، تا یکی دیگر از دلایل ارتباط برقرار کردن مخاطب با این سریال را دریابید.
بیشتر بخوانید: 10 فیلمی که دنیای سینما را تکان داد!
اما هرچقدر لوکیشن و تصویربرداری این سریال خوب است، نوع استفاده از موسیقی متن در آن چنگی به دل نمیزند.
آیا موسیقی متن سریال بد است؟
خیر، اما تقریبا در تمام سکانسهای فیلم برای ایجاد جو مورد نظر کارگردان از موسیقی متن استفاده شده که متاسفانه این موضوع سریال را شبیه به سریالهای آبکی ترکیهای کرده است.
در مرداب به سختی میشود سکانسی را با صدای صحنه مشاهده کرد که این میتواند به ضعف کارگردانی برگردد، چون میتوان با قاببندی، تدوین و بازیگیری درست، جو لازم را در اثر ایجاد کرد.
در حقیقت، راحتترین نوع اتمسفرسازی، ایجاد آن از طریق موسیقی است.
اما استفاده بیش از حد از موسیقی، تنها وجه اشتراک مرداب با سریالهای ترکیهای نیست. کشدار بودن صحنهها که ناشی از نداشتن یک داستان پرشاخ و برگ و میخکوب کننده است نیز به سریالهای ترک رفته است. با این حال، آخرین اثر نیکنژاد در میان صدها اثری که در پلتفرمهای نمایش خانگی در دسترس است، یکی از آن سریالهایی است که ارزش یک بار دیدن را دارد.
مرداب چهارشنبهها ساعت هشت صبح منتشر میشود.