افکار خودکشی عذابم میدهد، بهترین راه مقابله با آن چیست؟

اگر فکر پایان دادن به زندگی را در ذهن دارید، بهتر است بدانید که تنها نیستید. بسیاری از ما در مقطعی از زندگی این احساسات را تجربه کردهایم.
ممکن است برخی مواقع آنقدر احساس ناراحتی، عصبانیت و درد داشته باشید که فکر کنید این احساسات هرگز پایان نخواهند یافت. اما به یاد داشته باشید که آنها دائمی نیستند و مانند همه احساسات، خواهند گذشت.
گاهی اوقات افکار مربوط به خودکشی، روش دفاعی برای تسکین دردهای بهظاهر غیرقابلتحمل هستند.
مقابله با این افکار و درک آنها دشوار است. برای مقابله با چنین افکاری، باید راهکارهای دقیقی را انتخاب کرد. در این مقاله قصد داریم شما را با افکار خودکشی و روشهای مقابله با آن آشنا کنیم.
چرا به خودکشی فکر میکنیم؟
افکار خودکشی یعنی فرد به این فکر میکند که زندگیاش را پایان دهد. این افکار اصولا به دو صورت فعال و منفعل ظاهر میشوند. در حالت فعال فرد قصد جدی برای پایاندادن به زندگی خود را داشته و برای آن برنامهریزی میکند.
در حالت منفعل فرد آرزو میکند که ایکاش مرده بود یا میتوانست بمیرد؛ این در حالی است که برنامهای برای پایان دادن به زندگی ندارد. این افکار میتوانند افکار گذرایی در مورد مرگ باشند، مانند این که مردن چه حسی دارد یا اینکه ایکاش بخوابم و بیدار نشوم.
اختلالات روانی مختلف، بحران از دست دادن عزیزان و شکستهای عاطفی میتوانند منجر به ایجاد افکاری برای کشتن خود شوند. این افکار معمولا ناشی از احساساتی هستند که فرد آنها را غیرقابلتحمل دانسته و نمیتواند مساله را حل کند.
البته یکی از رایجترین دلایل اینکه افراد به خودکشی فکر میکنند، ابتلا به افسردگی به ویژه افسردگی شدید است.
علایم هشداردهنده خودکشی چیست؟
در سنین مختلف افراد ممکن است افکار مرتبط با خلاصی از زندگی و کشتن خود را داشته باشند.
در این بخش به علائمی اشاره میکنیم که عموم افراد، کودکان و یا سالخوردگان از خود نشان میدهند و باید زنگ خطر را در اطرافیان به صدا درآورد.
علائم هشداردهنده عمومی
- احساس پوچی و ناامیدی بسیار
- مصرف زیاد مواد مخدر یا الکل
- استرس و اضطراب بیش از حد
- تغییر در الگوی خواب (خوابیدن خیلی زیاد یا کم)
- یافتن روشی برای دسترسی به وسایل کشنده
- صحبت در زمینه خودکشیهای دیگران یا برنامهریزی برای آن
- احساس اضافه بودن در خانواده
- احساس تنهایی یا انزوا
- اختلالات روانی، افسردگی یا اندوه شدید
- نوسانات خلقی شدید
- احساس درد غیرقابلتحمل بدون داشتن مشکل جسمانی
مورد خاص: علائم هشداردهنده در کودکان و نوجوانان
- شکایت از خستگی مداوم و مشکل در تمرکز
- داشتن رفتارهای پرخطر
- احساس گناه، غمگینی شدید و گریههای مداوم
- فرار از خانه و مدرسه
- افت تحصیلی و کاهش میزان توجه در مدرسه
- تغییرات خلقوخو، عادات غذایی و خواب
- انزوا و کنارهگیری از دوستان و نزدیکان
- صحبت درباره خودکشی یا کشیدن نقاشی درباره آن
- نداشتن علاقه به انجام فعالیتهایی که درگذشته از آنها لذت میبردند
- شکایت از معده درد یا سردرد بدون داشتن مشکل فیزیکی
مورد خاص: علائم هشداردهنده در افراد مسن
- اختلاف دائمی با اعضای خانواده
- افسردگی و احساس ناامیدی
- نداشتن علاقه به آینده و نداشتن هدف برای ادامه زندگی
- رفتار خطرناک یا ریسکپذیر
- کاهش عملکرد یا امید به زندگی به علت بیماریهای جسمی
- صحبت از کشتن خود یا عدم تمایل به زندگی
- تغییرات خلقوخو و شخصیت بهصورت ناگهانی
- بخشیدن اموال باارزش به دیگران
- خداحافظی بیدلیل از خانواده یا دوستان
- سوءمصرف الکل یا دارو
- بیان مطالبی مانند «تو بدون من زندگی بهتری داری» یا «اگر من نباشم، بهتر است»
- یافتن روشی برای دسترسی به وسایل کشنده
- انزوا و دوری از اجتماع و نزدیکان
چه باورهای اشتباهی در مورد خودکشی وجود دارد؟
پایاندادن به زندگی در واقع موضوعی است که جامعه و خانواده را دچار بحران میکند.
با شناسایی سریع افرادی که دارای افکاری برای کشتن خود هستند و اقدام بهموقع برای نجات آنها، شدت بحرانها میتواند به میزان زیادی کاهش پیدا کند.
باورهای اشتباه، شناسایی افراد در معرض خطر را با مشکل مواجه میکند. به همین دلیل همه باید تلاش کنیم تا با چنین باورهای اشتباهی مقابله کرده و شرایط را برای شناسایی و نجات سریع افراد در خطر فراهم کنیم.
- فقط بیماران روانی به فکر پایاندادن به زندگی خود هستند: برخلاف این باور غلط، باید بدانید که از هر 5 نفر 1 نفر در طول زندگی به کشتن خود فکر میکند. نمیتوان گفت همه افرادی که این افکار را دارند بیمار روانی هستند.
- صحبت در مورد پایاندادن به زندگی باعث میشود دیگران به فکر کشتن خود بیفتند: در برخی موارد افرادی که به فکر پایاندادن به زندگی هستند، در این زمینه با دیگران صحبت نمیکنند. این در حالی است که صحبتکردن درباره این مساله باعث میشود فرد به میزان زیادی تخلیه روانی شده و کمتر تصمیم خود را عملی کند.
- فقط زمانی که قصد جدی برای پایاندادن به زندگی دارید، میتوانید درخواست کمک کنید. زمانی که قصد فرد برای خودکشی قطعی باشد، در مورد آن با کسی صحبت نمیکند. چین افرادی از مدتها قبل به فکر مهیا کردن شرایط برای کشتن خود هستند. به همین دلیل از کسی درخواست کمک نکرده و به یکباره تصمیم خود را عملی میکنند.
- افرادی که تمایل به کشتن خود دارند، میخواهند بمیرند. باید بدانید که بیشتر افرادی که افکار گرفتن جان خود را دارند در واقعیت نمیخواهند بمیرند، بلکه فقط میخواهند از احساس یا وضعیتی که در آن هستند، خلاص شوند. ضمن اینکه در برخی موارد افراد اقدام به کشتن خود میکنند تا دیگران را دچار وحشت کرده و زندگی را طبق خواسته خود مدیریت کنند.
- افرادی که میگویند قصد دارند جان خود را بگیرند، فقط به دنبال جلبتوجه هستند و نباید آنها را جدی گرفت. در برخی موارد افراد برای تغییر شرایط دست به کشتن خود میزنند. در برخی موارد هم برای دیدهشدن، برای جلبتوجه دیگران یا برای اثبات ادعای خود اقدام به چنین عملی میکنند. ولی باید تمام موارد را جدی گرفت.
اگر کسی را دیدم که قصد خودکشی داشت، چهکار کنم؟
اگر نگران کسی هستید که دائم به فکر پایاندادن به زندگی خود است با استفاده از روشهای زیر میتوانید به او کمک کنید. اقداماتی که در این موقعیت میتوانید انجام دهید عبارتاند از:
- آنها را تشویق کنید تا در مورد احساسات خود صحبت کنند.
- هر وسیلهای را که فرد میتواند برای آسیب رساندن به خود استفاده کند، از دسترس او خارج کنید.
- احساس افسردگی، اضطراب، تحریکپذیری یا ازدستدادن علاقه به چیزهایی که دوست داشته را جدی بگیرید.
- سعی کنید بهصورت کلامی از او حمایت کنید. به او بگویید که آدم بسیار ارزشمندی است.
- اگر شخصی که با او هستید، احساس خود را با شما در میان میگذارد، بدون قضاوت به صحبتهای او گوش کنید. تلاش نکنید احساسات او را تغییر دهید.
- در صورت امکان یک لیوان آب به او بدهید. با پزشک، دوستان یا خانواده او تماس بگیرید.
- ممکن است نیاز داشته باشند که با آنها در فعالیتی شرکت کنید. با مشورت پزشک و نزدیکان او، تاحدامکان شرایط موردنظر را فراهم کنید.
- برای صحبت کردن آنها را به مکان مناسبی ببرید.
- به دنبال علت چنین افکاری در او باشید. نشان دهید در حال گوش دادن به صحبتهای او هستید.
- بههیچعنوان به طور مستقیم برای حل مشکل اقدام نکنید.
با توجه به این که افسردگی از علل مهم فکر کردن به خودکشی است، راههای درمان افسردگی در مردان و درمان افسردگی در زنان هم میتواند در این زمینه درهای جدیدی را به روی شما باز کند.
موقع فکر کردن به خودکشی، چه کار کنم؟
برخی مواقع ممکن است به نظر برسد که تنها راه رهایی از مشکلات، پایاندادن به زندگی است. در چنین مواقعی سعی کنید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
- به دلایل ادامه زندگی فکر کنید؛ مثلا حضور افراد خاص در زندگیتان، مواردی که موجب شادی شما میشوند، کارهایی که دوست دارید انجام دهید یا مکانهایی که میخواهید در آینده بروید.
- کارهایی را انجام دهید که حواس شما را از افکار منفی دور میکند. توجه خود را متمرکز اطراف خود کنید.
- احساس خود را با کسی که به او اعتماد دارید به اشتراک بگذارید.
- از مصرف موادی که بر احساسات و قضاوت شما غلبه میکند دوری کنید، مانند الکل و مواد مخدر.
- به یاد داشته باشید که احساسات موقتی هستند.
- علایق شخصی و حرفهای خود را گسترش دهید. کارهای سرگرمکننده یا فعالیتهایی را انجام دهید که به زندگی شما هدف میدهند. در این مواقع احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت.
- از خود مراقبت کنید. خوردن منظم وعدههای غذایی سالم، استراحت و ورزش را جدی بگیرید.
- بهتنهایی افکار مربوط به کشتن خود را مدیریت نکنید. اجازه ندهید ترس، شرم یا خجالت مانع از درخواست کمک از دیگران شود.
- محیط خود را تا جایی که میتوانید ایمن کنید.
به چه صورت میتوان افکار خودکشی را درمان کرد؟
برای درمان و غلبه بر این افکار، پزشک یا درمانگر ممکن است استفاده از دارو یا تغییرات سبک زندگی را توصیه کند. برخی از روشهای درمان این افکار شامل موارد زیر هستند:
- داروهای تجویز شده توسط پزشک: این داروها شامل داروهای ضدافسردگی، ضداضطراب یا ضد روانپریشی هستند؛ بهطوریکه از بروز افکار منفی جلوگیری کرده یا شدت آن را کم میکنند.
- درمان اختلال مصرف مواد و الکل: درصورتیکه فرد از مواد مخدر یا الکل استفاده میکند، در مراحل اول باید میزان مصرف این مواد را کم یا قطع کند.
- درمان با الکتروشوک (ECT): در این روش یک پالس الکتریکی به پوست سر بهمنظور ایجاد تشنج وارد میشود. این روش به دلیل عوارض جانبی از جمله سردرد و دردهای عضلانی، آخرین راهحل در نظر گرفته میشود. درحالیکه برخی از محققان معتقدند که به دلیل تاثیرات عمیق آن باید زودتر از این روش استفاده کرد. بعضی از محققان معتقدند ECT نهتنها به بهبود افسردگی کمک میکند، بلکه میتواند احتمال عود آن را هم کاهش دهد.
- شرکت در جلسات رواندرمانی: در طی این جلسات و با کمک درمانگر علت این افکار بررسی میشود. با این روش فرد میآموزد که چگونه با چنین افکاری برخورد کند.
- تغییر در سبک زندگی: اختصاص زمان به سرگرمی، تفریح و رسیدگی به علایق، بهبود عادات خواب، تغذیه مناسب و ورزش، مدیریت استرس و مواردی ازاینقبیل. همه این موارد کمک میکنند که نگرش فرد به زندگی تغییر کرده و کمتر دچار افکار منفی شود.
- شرکت در جلسات خانوادهدرمانی: با کمک این روش، نوع ارتباط با دیگران و اعضای خانواده مورد بررسی قرار میگیرد. از طریق مهارتهایی که فرد در این جلسات کسب میکند، راحتتر میتواند رابطه خود را با خانواده بهبود دهد. در این صورت از میزان درد و رنج کاسته شده و حل مشکلات راحتتر انجام میشود.
- تحریک عصب واگ (VNS): واگ بهعنوان عصب حیاتی برای مغز شناخته میشود. در این روش یک ژنراتور توسط جراح در زیر پوست قفسه سینه قرار میگیرد. یک مطالعه نشان داد افرادی که با این روش درمان میشوند، تغییر زیادی در کیفیت زندگی آنها رخ میدهد، به طوری که راحتتر مشکلات را پذیرفته و کمتر دچار افکار منفی میشوند.
کلام آخر، برای غلبه بر افکار خودکشی چه میتوان انجام داد؟
غلبه بر افکار و احساسات منفی بهویژه افکار مربوط به پایان دادن به زندگی، میتواند یکی از سختترین کارها باشد. این افکار معمولا در هنگام بروز بحران در زندگی به سراغ فرد میآیند.
در چنین شرایطی فکر کردن به موارد مثبت بسیار دشوار است. باید بدانید که فکرکردن به این موضوع برای بیشتر افراد در طول زندگی اتفاق میافتد و کاملا قابل درمان است؛ بنابراین از درخواست کمک و صحبت کردن در این زمینه ترسی نداشته باشید.