هوش هیجانی در کودکان را چگونه تقویت کنیم؟
شما به عنوان پدر یا مادر مسئولیت دارید که فرزندتان را به تلاش و بهبود هوش خود تشویق کنید. در اینجا منظور از هوش فقط هوش علمی نیست، بلکه شامل هوش هیجانی (EQ) هم میشود.
هوش هیجانی در کودکان به این معنی است که کودک بتواند علاوه بر احترام گذاشتن به احساسات دیگران، احساسات خودش را هم به خوبی بیان کرده و مدیریت کند.
کودکی که میتواند خود را در هنگام عصبانیت آرام کند، احتمالا در شرایط سخت عملکرد بهتری دارد و روابط سالمتری با دیگران برقرار میکند؛ در نتیجه، در آینده موفقتر است و رضایت بیشتری از زندگی خود دارد.
تحقیقات نشان میدهد که فقط 36 درصد افراد میتوانند احساسات خود را تشخیص دهند. عدم شناسایی درست احساسات به درک اشتباه آنها منجر میشود و احتمال انتخابهای غیرمنطقی و بروز رفتارهای نامناسب را افزایش میدهد.
خوشبختانه، هوش هیجانی مهارتی است که کودکان میتوانند در هر سنی آن را یاد بگیرند. تا انتهای این مقاله از ایده آل مگ با ما همراه باشید تا درباره راههای تقویت هوش هیجانی کودکان و نحوه ارزیابی آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی به معنی توانایی تشخیص، مدیریت و درک احساسات خود و دیگران است. به گفته روانشناسی به نام دنیل گلمن (Daniel Goleman)، هوش هیجانی از پنج مولفه تشکیل شده است که عبارتند از:
1. خودآگاهی
خودآگاهی یا توانایی شناخت و درک احساسات خود، یکی از مهارتهای حیاتی هوش هیجانی است. شما با شناخت احساسات خود میتوانید از تاثیر اعمال، حالات و احساساتتان بر سایر افراد آگاه شوید.
برای اینکه به خودآگاهی برسید، باید بتوانید احساسات خود را درک کنید، واکنشهای احساسی مختلف را تشخیص دهید و بین احساسات مختلف تمایز قائل شوید. علاوه بر این، افراد خودآگاه ارتباط بین چیزهایی که احساس میکنند و نحوه رفتارشان را تشخیص میدهند.
2. خودتنظیمی
هوش هیجانی علاوه بر آگاهی از احساسات خود و تاثیر آن بر دیگران، مستلزم آن است که بتوانید احساساتتان را مدیریت کنید. این امر به معنی پنهان کردن احساسات واقعی نیست، بلکه به این معنی است که منتظر زمان و مکان مناسب برای ابراز آنها باشید.
کسانی که این مهارت را دارند، انعطافپذیر هستند و به خوبی با تغییرات سازگار میشوند. همچنین در کنترل تعارضات و مدیریت موقعیتهای پرتنش یا دشوار عملکرد خوبی از خود نشان میدهند.
3. مهارتهای اجتماعی
توانایی برقراری ارتباط با دیگران از مهمترین نشانه های هوش هیجانی بالا است. داشتن این مهارت به شما اجازه میدهد که روابط معناداری با سایر افراد ایجاد کنید و درک قویتری از خود و دیگران داشته باشید.
در محیطهای کاری وجود ارتباطات صحیح بین مدیران و کارمندان به پیشرفت مجموعه کمک میکند. مهارتهای اجتماعی مهم عبارتند از: گوش دادن فعال، مهارتهای ارتباط کلامی، مهارتهای ارتباط غیرکلامی، رهبری و متقاعدسازی.
4. همدلی
همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران برای داشتن هوش هیجانی ضروری است. این مهارت واکنش شما نسبت به ابراز احساساست دیگران را هم در برمیگیرد.
برای مثال، وقتی احساس میکنید که شخصی غمگین یا ناامید است، چه واکنشی نشان میدهید؟ در این شرایط ممکن است با دقت بیشتری با آنها رفتار کنید یا برای تقویت روحیه آنها تلاش کنید.
5. انگیزه
افراد دارای هوش هیجانی بالا توسط چیزهایی فراتر از پاداشهای بیرونی مانند شهرت، پول و تحسین تشویق میشوند و بیشتر مشتاق برآورده کردن نیازها و اهداف درونی خود هستند.
این دسته از افراد اهدافی را برای خود تعیین میکنند و همیشه به دنبال راههایی برای بهتر شدن هستند؛ همچنین از حس مسئولیتپذیری بالایی برخوردارند.
مزایای هوش هیجانی
در طول چند دهه گذشته، مطالعات نشان دادهاند که تقویت هوش هیجانی در کودکان مزایای مختلفی دارد که فرد میتواند تا پایان عمر از آنها بهره ببرد. به عنوان مثال:
- هوش هیجانی با بهره هوشی (IQ) مرتبط است. کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، در آزمونهای استاندارد عملکرد بهتری از خود نشان میدهند و نمرات بالاتری کسب میکنند.
- هوش هیجانی به کودکان کمک میکند که تعارضات را مدیریت کنند و روابط دوستانهتری با دیگران داشته باشند.
- هوش هیجانی در دوران کودکی با موفقیت در دوران بزرگسالی مرتبط است. طبق تحقیقات، کودکانی که در سن پنج سالگی توانایی همکاری و پیروی از دستورالعملها را دارند، احتمال اینکه بتوانند مدرک دانشگاهی بگیرند و تا سن 25 سالگی یک شغل تمام وقت پیدا کنند، بیشتر است.
- افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، کمتر دچار افسردگی و سایر بیماریهای روانی میشوند.
چگونه هوش هیجانی کودک را تست کنیم؟
برای تقویت هوش هیجانی در کودکان ابتدا باید EQ آنها را تست کنید تا متوجه شوید که باید روی کدامیک از جنبههای آن بیشتر کار کنید:
خودآگاهی
خودآگاهی به ما کمک میکند که بفهمیم دیگران چگونه اعمال ما را درک میکنند، چه زمانی باید از نقاط قوت خود استفاده کنیم، چه زمانی باید عقبنشینی کنیم و چگونه میتوانیم زمینههایی را که به بهبود نیاز دارند، کشف کنیم.
نشانههای زیر مشخص میکنند که کودک شما خودآگاه است:
- نقاط قوت و ضعف خود را درک کرده و تشخیص میدهد.
- عزت نفس بالایی دارد و از بیان چیزی که نیاز دارد، نمیترسد.
- میداند دیدگاهی که نسبت به خودش دارد ممکن است با چیزی که دیگران میبینند، یکسان نباشد.
خودتنظیمی
خودتنظیمی به ما کمک میکند که علیرغم غیرقابل پیشبینی بودن جهان و احساساتمان، رفتار خود را به سمت یک هدف هدایت کنیم. موارد زیر نشاندهنده برخورداری کودک شما از این مهارت هستند:
- میتواند احساسات و رفتار خود را بر اساس موقعیتهای مختلف مدیریت کند.
- وقتی احساس ناامیدی میکند، شتابزده عمل نمیکند و قادر است خودش را آرام کند.
- میداند چه زمانی باید مکث کند و یک قدم به عقب بردارد تا از انتخابهای تکانشی که ممکن است باعث پشیمانی او شوند، اجتناب کند.
انگیزه
انگیزه تلاش ما را افزایش میدهد و به ما کمک میکند که عملکرد خود را بهبود دهیم و بهرهوری بیشتری داشته باشیم. برای اینکه بدانید کودک شما باانگیزه است یا خیر، موارد زیر را بررسی کنید:
- از اهدافی که به آنها اهمیت میدهد، دست نمیکشد.
- کنجکاو و مشتاق یادگیری است و از پرسیدن سوال نمیترسد.
- به جای اینکه ناامید شود، از اشتباهات خود درس میگیرد.
همدلی
همدلی فقط به معنی درک احساسات دیگران نیست، بلکه توانایی ابراز احساسات نسبت به آنها را هم شامل میشود. نشانههای همدلی در کودک عبارتند از:
- در کارهای گروهی عملکرد خوبی دارد و قادر است چالشها را مدیریت کند.
- میتواند از نظر عاطفی با دیگران ارتباط برقرار کند و به احساسات آنها توجه داشته باشد.
- تلاش میکند که دیگران را درک کند.
مهارتهای اجتماعی
مهارت اجتماعی بخشی جداییناپذیر عملکرد ما در جامعه محسوب میشود. این مهارت مهم به ما کمک میکند که تعاملات سالم و مثبتی را در زندگی شخصی و حرفهای خود ایجاد کنیم.
موارد زیر نشان میدهند که کودک شما از مهارتهای اجتماعی خوبی برخوردار است:
- رفتار مناسبی از خود نشان میدهد و به خوبی با دیگران ارتباط برقرار میکند.
- به احساسات و علایق دوستان، خانواده و همسالان خود توجه نشان میدهد.
- میتوانند احساسات خود را به طور واضح، آرام و محترمانه بیان کند.
تست EMOCINE
در حال حاضر، هیچ ابزار جامعی برای بررسی هوش هیجانی کودکان وجود ندارد. اما بعضی از تستها مانند EMOCINE میتوانند تا حدی کمککننده باشند.
پس از پخش هر کدام از این فیلمها یک سوال از کودک پرسیده میشود که برای جواب دادن به آن باید یکی از سه پاسخ موجود را انتخاب کند. یکی از این پاسخها حساس، پاسخ دیگر غیرحساس به دلیل درک پایین و پاسخ آخر غیرحساس به علت تفسیر بیش از حد است.
راههای تقویت هوش هیجانی در کودکان
خبر خوب این است که همه کودکان ظرفیت یادگیری مهارتهای هوش هیجانی را دارند و فقط به بزرگسالانی نیاز دارند که به آنها این مهارتها را یاد بدهند. استفاده از راهکارهای زیر به شما در تقویت هوش هیجانی کودکان کمک میکند:
دیدگاه فرزندتان را بپذیرید و با او همدردی کنید
حتی اگر نمی توانید برای ناراحتی فرزندتان کاری انجام دهید، با او همدردی کنید؛ چون همین درک شدن به رفع احساسات آزاردهندهاش کمک میکند.
اگر فکر میکنید ناراحتی فرزندتان نسبت به اتفاقی که افتاده است بیش از حد به نظر میرسد، به یاد داشته باشید که همه ما احساسات را در خود جمع میکنیم و پس از یافتن یک پناهگاه امن به خودمان اجازه میدهیم که آنها را بروز دهیم. بعد از آن است که دیگر آزاد و رها میشویم.
فرزندتان ممکن است مجبور شود کاری را که شما میگویید انجام دهد، اما حق دارد دیدگاه خودش را داشته باشد. همه ما میدانیم که تایید شدن از سوی دیگران چه حس خوبی دارد.
گاهی اوقات، راحتتر است که به جای پافشاری روی نظر شخصی خود از چشم دیگران به یک موقعیت خاص بنگریم. جملههای زیر نمونهای از چیزهایی هستید که میتوانید در شرایط مختلف به فرزندتان بگویید:
- «میدونم برای تو سخته که بازی را قطع کنی و شام بخوری، اما الان وقت شامه.»
- «دوست داری همه وقت من برای تو باشه، درسته؟»
- «خیلی ناراحتی که بارون میاد و نمیتونی برای بازی بیرون بری.»
وقتی شخص احساس میکند که از سوی دیگران درک میشود، یک سری مواد بیوشیمیایی تسکیندهنده در بدن او آزاد میشود. هر بار که کودک احساس آرامش میکند، این مسیر عصبی در او تقویت میشود و این همان چیزی است که با بزرگتر شدن یاد میگیرد از آن برای آرام کردن خود استفاده کند.
اگر فرزندتان ببیند که شما احساس درونی او را درک میکنید، مجبور نمیشود از طریق رفتارش احساس خود را به شما نشان دهد؛ بنابراین، احساس بهتری پیدا میکند و برای اینکه نشان دهد عصبانی است، شروع به فریاد زدن و گریه کردن نمیکند.
وقتی کودک همدردی کردن دیگران را تجربه میکند، یاد میگیرد که خودش هم با سایر افراد همدردی کند. شما با این کار به فرزندتان کمک میکنید که درباره تجربههای خود و عواملی که باعث تحریک احساسات او میشوند، فکر کند.
به احساسات کودک برچسب بزنید
کودکان باید بدانند که چگونه احساس خود را تشخیص دهد. وقتی کودک متوجه شود که هر احساس او چه نامی دارد، بهتر میتواند آنها را مدیریت کند.
وقتی فرزندتان ناراحت است که یک بازی را باخته است، میتوانید به ا و بگویی: «به نظر میرسه که در حال حاضر واقعا عصبانی هستی، درسته؟» یا « از اینکه امروز به دیدن مادربزرگ و پدربزرگ نمیریم، ناامید شدی؟»
کلمات احساسی مانند «عصبانی»، «ناراحت» و «دردناک» همگی میتوانند واژگانی برای بیان احساسات باشند. فراموش نکنید که برای تقویت هوش هیجانی در کودکان باید آنها را با کلمات مربوط به احساسات مثبت هم آشنا کنید، مانند «شادی»، «هیجانزده» و «امیدوار».
به فرزندتان اجازه دهید احساس خود را بیان کند
به جای اینکه احساسات فرزندتان را انکار کنید یا بیاهمیت جلوه دهید، آنها را بپذیرید. نفی کردن کودک این پیام را به او میدهد که بعضی از احساسات شرمآور یا بیارزش هستند.
با توجه به اینکه این احساسات توسط ضمیر خودآگاه کنترل نمیشوند، در آینده به طور ناگهانی خود را نشان میدهند. به همین دلیل است که گاهی اوقات میبینید کودک بیدلیل خواهرش را میزند، کابوس میبیند یا دچار تیک عصبی شده است.
به کودک بیاموزید که بعضی از رفتارها را نباید انجام دهد، اما تمام احساسات قابل درک هستند و بخشی از طبیعت انسان به شمار میروند. به عنوان مثال میتوانید بگویید:
- «میدونم از اینکه برادرت اسباببازی تو رو شکست عصبانی هستی. من تو رو درک میکنم، اما نباید برادرت رو بزنی. سعی کن با کلمات احساست رو بهش بگی.»
- « میدونم خیلی ناامید شدی! امروز صبح هیچ چیز خوب پیش نرفت. دوست داری گریه کنی؟ همه گاهی اوقات نیاز دارند که گریه کنند. بیا بغل بابا و هر چقدر که میخواهی گریه کن.»
پذیرش احساسات کودک به فرزندتان کمک میکند که خود او هم احساساتش را بپذیرد؛ در نتیجه، بهتر میتواند آنها را کنترل کند. همچنین به کودک یاد میدهد که که زندگی احساسی او خطرناک یا شرمآور نیست، بلکه کاملا عادی و قابل کنترل است.
به احساسات فرزندتان گوش دهید
به یاد داشته باشید، احساسات تا زمانی که شنیده نشوند از بین نمیروند. چه فرزند شما 6 ماهه باشد چه 16 ساله، نیاز دارد که به احساساتش گوش دهید.
وقتی کودک احساسات خود را بروز میدهد، میتواند آنها را رها کرده و به زندگی خود ادامه دهد. در حقیقت، وقتی فرصت میکند احساسش را به شما نشان دهد، از مهربانتر شدن او شگفتزده خواهید شد.
برای اینکه کودک احساس امنیت کند و احساسات خود را بروز دهد، باید بداند که شما به دقت به حرفهایش گوش میدهید. این کار به کودک کمک میکند که احساساتش را تحت کنترل بگیرد و آرام شود.
تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که در برابر وسوسه از بین بردن آن احساسات مقاومت کنید. فرزند شما به طور غریزی میداند که چگونه حال خودش را بهبود دهد. به عنوان مثال میتوانید بگویید:
- «به نظر میرسه در حال حاضر بسیار ناراحت هستی. همه گاهی اوقات ناراحت میشوند… من اینجا هستم. میتونی در مورد این موضوع با من حرف بزنی.»
- «میدونم خیلی عصبانی هستی و فقط میخواهی فریاد بزنی و گریه کنی. همه گاهی اوقات چنین احساسی دارند. من تمام احساسات تو رو درک میکنم. میتونی با من درباره احساست حرف بزنی.»
ماهیت عواطف سالم انسانی این است که در ما ایجاد میشود و سپس از بین میرود. بنابراین وقتی آنها را نفی یا سرکوب میکنیم، درون ما به دام میافتند. اما کودکان از احساسات شدیدی که تجربه میکنند وحشت دارند و به همین دلیل سعی میکنند تا زمانی که احساس امنیت کنند آنها را نادیده بگیرند. جمع شدن احساسات در کودک باعث کجخلقی او میشود.
وقتی به فرزندتان کمک میکنید که احساس امنیت داشته باشد و احساسات خود را ابراز کند، نه تنها جسم و روان او را درمان میکنید، بلکه به او اجازه میدهید که به روند عواطف خود اعتماد کند و با افزایش سن بتواند احساسات خود را کنترل کند، بدون اینکه عصبانی شود یا آنها را سرکوب کند.
حل مسئله را آموزش دهید
توانایی حل مسئله یکی از مهمترین کارهایی است که باید برای تقویت هوش هیجانی در کودکان انجام دهید. وقتی کودکان احساسات خود را درک می کنند، باید یاد بگیرند که چگونه با آنها به یک روش سالم کنار بیایند.
دانستن اینکه چگونه خود را آرام کنند، خود را شاد کنند یا با ترسهای خود روبرو شوند، برای کودکان کوچک پیچیده است؛ بنابراین، کودک باید بیاموزد که بعد از فروکش کردن احساساتش میتواند در صورت لزوم برای حل مشکل کاری انجام دهد.
اغلب اوقات، وقتی کودک احساسات خود را درک میکند و آنها را میپذیرد، آن احساسات قدرت خود را از دست میدهند و به تدریج از بین میروند؛ در نتیجه، یک فرصت برای حل مشکل ایجاد میشود. گاهی اوقات، کودکان میتوانند خودشان این کار را انجام دهند، اما در بعضی موارد به کمک شما نیاز دارند.
جمله زیر نشان میدهد که چگونه میتوانید توانایی حل مسئله را در فرزندتان تقویت کنید:
- «تو خیلی ناراحت شدی که دوستت مریض بود و نتونست پیش تو بیاد. تو واقعا دوست داشتی با اون بازی کنی. وقتی بهتر شدی، شاید بتونیم یک سرگرمی دیگه پیدا کنیم.»
کودکان باید احساسات خود را بیان کنند، اما در عین حال بدانند که چگونه برای مشکلات خود راه حلهای سازنده پیدا کنند. این کار به تمرین نیاز دارد و والدین باید در این زمینه به کودک کمک کنند.
تحقیقات نشان میدهد که همدلی کردن با کودکان برای آموزش مدیریت احساسات به آنها کافی نیست. شما باید به کودک یاد بدهید که به احساسات خود احترام بگذارد و از آنها به عنوان سیگنالی استفاده کند که به او میگویند باید رفتارش را در مورد بعضی چیزها تغییر دهد. این کار باعث توانمند شدن کودک میشود.
بازی کنید
با دیدن یک الگوی رفتاری منفی باید متوجه شوید که فرزندتان احساسات فراوانی دارد که نمیداند چگونه با آنها رفتار کند. در این شرایط بهترین راهکار بازی کردن است. برای مثال، شاید فرزند چهار ساله شما همیشه مادرش را میخواهد. به جای اینکه این موضوع را شخصی کنید، به کودک کمک کنید که با بازی کردن احساساتش در این زمینه را حل کند.
برای این کار، پدر بین مادر و فرزند قرار میگیرد و میگوید «نمیذارم به مامان برسی… چه زوری داری، اما اول باید من رو شکست بدی.» کودک شما میخندد و این فرصت را پیدا میکند که ثابت کند همیشه میتواند مادرش را داشته باشد. از سوی دیگر، تمام نگرانیهای سرکوب شده او که باعث میشود همیشه به دنبال مادرش باشد، برطرف میشود.
همه کودکان هر روز احساسات متنوعی را تجربه میکنند. آنها اغلب احساس ناتوانی، خشم، ترس یا حسادت میکنند و تحت فشار قرار میگیرند. کودکانی که از نظر عاطفی سالم هستند، این احساسات را با بازی کردن پشت سر میگذارند.
فرزند شما قادر نیست تعارضات عاطفی عمیق خود را در قالب کلمات بیان کند، این کار حتی برای بیشتر بزرگسالان سخت است؛ اما میتواند آنها را به صورت نمادین اجرا کند و بدون نیاز به صحبت کردن آنها را حل کند.
روش مناسب برای ابراز احساسات را الگوسازی کنید
کودکان باید بدانند که چگونه احساسات خود را از لحاظ اجتماعی به یک شیوه مناسب بیان کنند. بهترین راه برای تقویت هوش هیجانی در کودکان و آموزش این موضوع این است که خودتان به درستی احساسات خود را بیان کنید و الگوی فرزندتان باشید. به عنوان مثال غمگین بودن را با حالت چهره خود نشان دهید، نه با فریاد زدن یا پرتاب کردن وسایل.
هوش هیجانی را به یک هدف دائمی تبدیل کنید
مهم نیست که فرزند شما از نظر احساسی چقدر باهوش به نظر میرسد، همیشه جایی برای پیشرفت وجود دارد. احتمالا در دوران کودکی و نوجوانی فراز و نشیبهای مختلفی بر سر راه انسان قرار میگیرند که فرد باید با آنها روبرو شود؛ بنابراین، هوش هیجانی را وارد زندگی روزمره کنید و هر روز در مورد احساسات کودک با او حرف بزنید.
حتی میتوانید در مورد احساساتی که ممکن است شخصیتهای کتاب یا فیلم داشته باشند، با هم صحبت کنید یا درباره راههای بهتری که به حل مشکلات کمک میکنند یا استراتژیهایی که شخصیتها میتوانند برای رفتار محترمانه با دیگران بهکار بگیرند، بحث کنید.
وقتی فرزندتان بزرگتر میشود، درباره موقعیتهای واقعی زندگی با او صحبت کنید، یعنی در مورد چیزهایی که در زندگی روزمره با آنها روبرو میشوید یا مشکلاتی که درباره آنها مطلبی خوانده یا شنیدهاید. این کار را به یک گفتگوی مداوم تبدیل کنید.
از اشتباهات فرزندتان به عنوان فرصتی برای کمک به رشد او استفاده کنید. وقتی کودک به دلیل عصبانیت یا جریحهدار شدن احساساتش رفتار نادرستی از خود نشان میدهد، باید در یک فرصت مناسب با او در مورد اینکه چگونه میتواند در آیند بهتر عمل کند، صحبت کنید.
با حمایت و راهنمایی مداوم شما، کودک میتواند هوش هیجانی و قدرت ذهنی مورد نیاز برای موفقیت در زندگی را توسعه دهد.
کلام پایانی
هوش انواع مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها هوش هیجانی است. هوش هیجانی در کودکان بیانکننده احساسات آنها است و به آنها کمک میکند که احساسات خود را به خوبی شناخته و مدیریت کنند و با دیگران روابط بهتری داشته باشند.
کودکان دارای هوش هیجانی بالا مسئولیتپذیر هستند و دیگران را به خاطر اشتباه خودشان سرزنش نمیکنند؛ همچنین میتوانند از تنشهای غیرضروری اجتناب کنند و تعارضات را به بهترین شکل برطرف سازند. این کودکان به خوبی میدانند که در چه زمان و مکانی باید احساسات خود را بروز دهند و نیاز نیست که هیجانات منفی و مثبت خود را سرکوب کنند.
تمام این مزایا نشان میدهد که هوش هیجانی به اندازه سایر مهارتها مثل بهره هوشی، اعتماد به نفس و عزت نفس مهم است و باید به آن توجه کرد.
خوشبختانه، هوش هیجانی اکتسابی و قابل یادگیری است و والدین میتوانند با فراهم کردن شرایط مناسب زمینه بهبود آن را در فرزندشان فراهم کنند. اگر برای تقویت هوش هیجانی کودک خود به کمک نیاز دارید، میتوانید از روانشناسان باتجربه کمک بگیرید.
سوالات متداول
EQ به این معنی است که احساسات خود و دیگران را درک کنید و بدانید که احساسات و هیجانات شما چه تاثیری روی دیگران دارند و چگونه میتوانید آنها را کنترل کنید.
EQ میتواند موفقیت کودک و کیفیت زندگی او را در آینده پیشبینی کند. مطالعات نشان میدهد که کودکان دارای هوش هیجانی بالا نمرات بهتری کسب میکنند و احتمال اینکه بتوانند مدرک دانشگاهی بگیرند و تا سن 25 سالگی کار تمام وقت پیدا کنند، بیشتر است.
برای تقویت هوش هیجانی در کودکان باید احساسات فرزندتان را بپذیرید و از سرکوب کردن و نفی آنها خودداری کنید؛ همچنین توانایی حل مسئله و راههای مناسب ابراز احساسات را به کودک یاد بدهید و خودتان در این زمینه الگوی مناسبی برای او باشید.