شهاب حسینی، یکی از مطرحترین بازیگران تاریخ سینمای کشور است که در کارنامه خود افتخارات ملی و بینالمللی بسیاری را به ثبت رسانده ، از جمله جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن ۲۰۱۶.
او این روزها دومین ساخته خود در مقام کارگردان را به روی پرده دارد. «مقیمان ناکجا» اثر عجیبی است که از زاویهای دیگر به زندگی و مرگ نگریسته و واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است.
ساخت فیلم مقیمان ناکجا
«فیلم مقیمان ناکجا برداشت و اقتباسی از اثر جذاب اریک امانوئل اشمیت یعنی مهمانسرای دو دنیا است که این اثر، حاوی وزن، جذابیت و پرداخت خیلی ویژه و خاص خودش است که بر کسی پوشیده نیست.
اینکه چرا این کار را برای فیلم دوم خودم در مقام کارگردان انتخاب کردم، به این دلیل بود که علاقمند بودم به نوعی از این دست کارها را بتوانم مجددا زنده کنم، چون یکی از علاقمندیهای خودم، تلهتئاترهایی بود که در تلویزیون ابتدا در شبکه ۲ و سپس در شبکه ۴ پخش میشد.
این تلهتئاترها همواره برای من جذابیتهای زیادی داشت چون میتوانستم با شخصیتها از طریق دوربین به مخاطب نزدیکتر شوم. البته علاقمند بودم با روشی جدیدتر و متفاوت با ضبط تلهتئاترها که مبتنی بر ۳ دوربین و سوییچ همزمان است، با یک دوربین و با سبک و سیاق دکورپاژ سینمایی، این کار را به تصویر بکشم.»
تامین هزینه ساخت یک فیلم حتی برای من هم کار آسانی نیست
«برخلاف تصور کلی که نسبت به هنر و تجربه وجود دارد، برای من هیچوقت تامین هزینه ساخت یک فیلم، کار آسان و دمدستی نبوده و من همواره مجبور بودم که شرایط ساخت آثاری که علاقمند هستم را خودم فراهم کنم.
ما این فیلم را با رقمی معادل یکچهارم بودجه یک فیلم لوباجت (کم بودجه) آن زمان ساختیم.
با این حال تلاش این بود که اثر را به لحاظ بصری به نحوی طراحی کنیم که برای تماشاگر، جذابیتهای خاص خود را داشته باشد اما این طور نیست که من انتخاب کرده باشم که به این شکل کار کنم…
ایده ساخته شدن این اثر به این دلیل بود که من آن لوکیشن را انتخاب کردم و احساس کردم که آن لوکیشن، نزدیکی بسیاری به نمایشنامه مهمانخانه دو دنیا دارد و به همین شکل، با گذاشتن تکه پازلها کنار هم، گروه سینماییام را شکل دادم و این اثر را به این شکل جلوه دادم.»
برابر مرگ تسلیم شدم
«من همیشه به مرگ میاندیشم برای اینکه حقیقتی بزرگتر از زندگی است؛ برای اینکه سایه مرگ همیشه سرتاسر زندگی را تحت سیطره خود دارد و برای اینکه فکر مرگ مهمترین دغدغهها، نگرانیها، ترسها و آرزوها است و همه چیز ما را تشکیل میدهد و همه ما در تلاش هستیم که تا فرصت هست، به امیدها و آرزوهایمان برسیم.
مرگ دروازهای است که ما را به اصل خودمان باز میگرداند و زندگی فرصتی است که میتوانیم در اختیار داشته باشیم که نوع عبورمان را از آن دروازه رقم بزنیم تا شاید گذر بهتری داشته باشیم به آن چیزی که خداوند برای ما رقم زده است.
ضمن اعتراف به عجز خودمان در آگاهی و آنچه که میدانیم و با وجود همه این پیشرفتهای علمی و شکافتن هسته اتم و کشف کهکشانهای دیگر، من فکر میکنم که داریم گذران زندگی را پیش میبریم و هر روز به مرگ نزدیک میشویم.
تصور نمیکنم کسی در ناخودآگاهش، به مرگ فکر نکند. اگر اینطور هم باشد مثل کبکی است که سر در برف فرو برده. گاها ترس ما باعث میشود از فکر کردن درباره مرگ رویگردان شویم و خودمان را به ندیدن بزنیم درحالی که نمیخواهیم باور کنیم که مرگ، سایه به سایه ما در حال حرکت است و در هر لحظهای ممکن است که به سراغ ما بیاید و ما را از گردونه خارج کند.
البته بنده یک تجربه عملی و کامل را در این خصوص گذراندم. سال ۹۳ دچار عارضه قلبی شدم و به لحظهای رسیدم که در برابر مرگ تسلیم شدم و آنجا کشف بزرگی که کردم این بود که این من بودم که به تمام جهانی که در آن بودم و برای آن ساخته شده بودم، در یک آن بیاعتبار میشدم و اینکه مطلقا در زندگی، مالک هیچ چیزی نیستم و این حقیقت در آن لحظه، به وضوح و روشنی خورشید به من ثابت شد.»
در کارگردانی، کاملا نوآموز هستم
«افتخاراتی که تاکنون برای بنده رقم خورده، تماما در کارنامه بازیگری من بوده درحالیکه من در کارگردانی، کاملا نوآموز بوده و در حال تجربه کردن هستم و تصور نمیکنم آثاری که الان کار میکنم برای اینکه در جشنوارهها حضور پیدا کند، قابلیت خاصی داشته باشد.
اتفاقا از این بابت هم غافل نبودم اما کلا چشمی به این ندارم که مورد توجه جشنواره خاصی قرار بگیرم اما از اینکه آن جشنوارهها، مکانی برای نمایش این فیلمها فراهم میکنند، خرسندم.»
منبع: ایرنا